افسردگی یعنی: رسیده ام به کمالی که دیگر هیچ چیز خوشحالم نمی کند ! #محمد_مولوی کاریکلماتور

سرباز خشاب تفنگ-ش را از ”گلوله” پر کرده است وقتی شلیک می کند ”گل” می شود در سینه ی قبرستان ! #محمد_مولوی

از چشمت که افتادم شکستم.

رئیس اتحادیه کباب فروشان می گفت: علت کسادی بازار ، گیاه خواران هستند ! #محمد_مولوی کاریکلماتور حتمن علت طلاق هم ازدواج است ! میرزا محمد...

می گویند : دنیا دار مکافات است! اما من ... هیچ خیانتکاری را بر سَرِدار نمی بینم . #محمد_مولوی

دنیا ” برای” زنده_گانی تنگ است لطف کنید قبر مرا گشاد حفر کنید ! محمدمولوی کاریکلماتور

آنکه گیسوانش زنجیر است؛ از زنجیر شدن نمی هراسد ! محمدمولوی

آدم ها... از سر و کول هم بالا می رفتند جایی برای گذاشتن نردبان نبود . #محمد_مولوی کاریکلماتور

چشم که خوردم حالم بد شد.

سوادم گمشده یاران همین دیروز زیر باران نمیدانم کجا رفته که تا حالا بر نگشته حتما نم کشیده الان چون من الان شدم حیران همه چیز رفته از یادم الان غمگینم یا شادم فکر میکنم الان شادم چون سواد رفته ...

بازنشسته می گفت: کاش هر ماه هفت روز بود ! #محمد_مولوی کاریکلماتور

شک آنقدر شکاک است که خیال می کند فروشنده تمام آبنبات هایش را لیس می زند ! محمد مولوی کاریکلماتور

ما ” آدمها ” حیواناتی را می خوریم که آن ” حیوانها ” نمی توانند ما را بخورند ! محمد مولوی کاریکلماتور

در دل کوه شیشه کنار سنگهاست شکست ها پایان کار جنگهاست

خسته ام از مردی بیا کمی نامرد باشیم محمد مولوی

بازی چرخ فلک بود که عمریست مرا بازی داد!!!

قاصدک خندید و آرزویم افتاد...

بخت، آخرین برگ درخت بود که در رود افتاد!

سایه وقتی هوا سرد میشه ؛ سایه درخت هم فراموش میشه ! #محمد_مولوی

هر چه فکر می کنم فکرم بجایی قد نمی دهد نمی دانم قد من کوتاه است یا آرزوهایم بزرگ است ! #محمد_مولوی کاریکلماتور