گر نوا تویی بینوا منم جانا

عصرها برایت چای دم می‌کنم،،، تو اما ،،،نیستی! هر بار چای‌ی از دهن می‌افتد؛ مانند "دوستت دارم‌هایت"! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

چشم‌هایم ،،، از این "روزنه" به راه آمدنت دوخته‌ست... *** مگر خیاط ست پنجره!؟ #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

من، مُرده بودم‌! مدفون در تنهایی،،، عشق "تو" رستاخیزی شد وُ --زنده‌ام کرد! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

در ازدحامِ خیالاتِ شلوغم؛ --در این شهر، تو،،، شبیه هیچکس نیستی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

بدون چتر و باران هم؛ می‌شود عاشق شدوُ، --عاشق ماند! ♡ کوهستان‌های کوردستان شاهد من‌اند. #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

نیست و هست در دل من مهر او

در ذهن‌ خیالت را می‌کارم وُ در دل، غمت را برداشت! ... و هنوز دستانم از تو خالی‌ست... #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

مادرم یکریز دعا می‌کند، پدرم دائم سکوت،، و من خوب می‌دانم، تنها با تلاش "آزادی" پر می‌گیرد... #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

به لبخندهایم دست نزنید.... گریه شان می گیرد. !

دلتنگی‌هایم شعر می‌شود! همه می‌خوانند اما، آن‌که "نمی‌خواند" --تویی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

دالانی‌ست تاریک و، سیاه! شبیه مرگ! *** هولناک‌ست دوری‌ی تو! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) ...

نبودنت،،، مرگ است وُ خانه بی تو، گوری تاریک... وَ من،،، لاشه‌ای کوکی! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

تک درختی متروکم، مطرودِ بیابان حتا!                           *** بودنم بی تو، پدر! معنای پوچی نمی‌دهد؟  #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

یلدا موهای توست سیاه بلند رعنا

تقویم ماه‌هاست نیامدن‌ات را به رخ‌ام می‌کشد.   #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی) 

چگونه درد دل گویم که دردسر نشود؟!

پژواکِ رد پای توست؛ آرامشِ  --سنگ فرش خیالم!--   #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

کورتاژ کرده‌ام رویایت را و هر آنچه از آنِ توست؛ شاید،،، نوشتنِ شعر، از زهدانِ خیالم بیفتد.! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)...

خاکستر می‌شود دنیا هرکه یک دل بسوزاند