تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سعید فلاحی

(۱) [دیکلوفناک]،،، نام دیگرِ پدرم بود. که سال‌ها با دردِ پاهایش؛ --دنبال ما می‌دوید! (۲) دست از دنیا کشید امّا؛ از ما نه! پدری که، دست‌هایش قوت قلبمان بود! (۳) من بلوطم، با هیچ باد...

ادامه شعر
پروانه آجورلو

وزن نگاهت را کم دارم حجم نبودنت از حجم صبوریم افزون

ادامه شعر
لیلا طیبی

[--مخاطب خاص!] چه واژه‌ی زیبایی... *** کاش واقعی بودی! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) بی‌هوده‌ست تسلای مترسکی میان مزرعه‌ای سوخته، وقتی خودش با دست‌های نداشته‌اش خاکسترش را به باد می‌سپارد! (۲) باران آمد؛ لب‌های پنجره خیس شد؛ *** چه بوسه‌های آبداری! (۳)...

ادامه شعر
رها فلاحی

خورشید که سر می‌زند، ماه با ستارگان چه خوابی می‌بینند؟! #رها_فلاحی

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) سفره‌ی خالی دریا وُ، -انتحار ماهی‌ها... * به درماندگی‌ی قلاب‌ها فکر می‌کنم! (۲) آی،،، ابرهای هاج و واج که سرگردانِ کوه‌ها و صخره‌هائید؛ آه! مزارعِ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

دردِ بزرگی‌ست؛ دلت برای کسی پَر پَر بزند، اما "او "،،، مجازی دوستت داشته باشد. #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
لیلا طیبی

قلب من؛ قفسی نیست که بسته باشد... *** درِ رفتن دارد! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
لیلا طیبی

بر شانه‌ام می‌زند، یک روح... — هی رفیق خوش آمدی! *** از خواب بر می‌خیزم! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) در من بتی بود لات، منات،، عزی! من برده‌ی نادانی‌ها بودم؛ عشق تو یکتا پرستم کرد... (۲) زیر ساطور سلاخ، یا به چنگال گرگ گرسنه! چه فرق می‌کند: [نوازش]؛ مرگبار است؛ برای گوسفند فلک زده! (۳) ب...

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) ضجّه‌ای بی‌امان، درونم پا به ماه است! نه تاب حمل‌اش هست؛ نه توان فراغش ترسی درونم (گاگله) می‌رود --سقط نشود! (۲) اگرچه از وسعت آغوشت، سهمی ندارم؛ --خوش باش! ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

اگرچه باورش سخت‌ست، اما جزیره‌ی شرجی آغوشت با هیچ کرانه‌ای --قابل قیاس نیست! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) دوست داشتنت؛ سکوتی‌ست مبهم! پنهان در رُزهای سفید --لابلای انگشتان لطیف‌ات-- ای پریزاده! (۲) آنجا که تو باشی؛ در بهشت، --تخته می‌شود. (۳) شمعی فروزان، در هجوم تند...

ادامه شعر
لیلا طیبی

سنجاقکِ بازیگوش، تصویرِ ماه را مخدوش کرد... *** برکه،،، از خشم لرزید! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) اشک،،، احساس روانی‌ست؛ -شبیه رود! و من، با چشم‌های خشکیده --دلسنگ! (۲) پرنده‌ای مغموم بر درختِ کنج حیاط می‌خواند،،، --برای پیراهن‌های آویخته بر طن...

ادامه شعر
لیلا طیبی

شعرهای بسیاری، فشرده و چروک- در گلوی من‌ست! *** -- دلتنگتم! #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) بالاتر از سیاهی؟ --رنگی هست!!! شب‌های من... (۲) زمستان که باشد، سوز و سرما هم، چون تو هستی --دلم گرم است. (۳) زمستان بر وجودم باریده، گویی کوهستانی برف‌گیرم، --دور از آف...

ادامه شعر
لیلا طیبی

مُسکن‌ها هم، دیگر خوابت نمی‌کنند از فرط تنهایی... *** --وقتی دنبالِ همدمی هستند!-- #لیلا_طیبی (رها) ...

ادامه شعر
لیلا طیبی

گاهی صدایم کن، خیلی وقت است غبارآلود شده‌ام؛ میان کتاب‌های دست نخورده‌ات... #لیلا_طیبی (رها)

ادامه شعر
سعید فلاحی

(۱) خانه‌ات خراب بدبختی! جز بختِ من، آدرس دگر نیافته‌ای؟! (۲) امشب شاعرترم انگار، حافظ به کنار! رودکی و مولوی در سینه‌ام جلوس کرده‌اند. (۳) دلتنگ که می‌شوم شاعرانه‌هایم گل می‌کند! گویی هزار دیوان...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا