(۱)
اشک،،،
احساس روانیست؛
-شبیه رود!
و من،
با چشمهای خشکیده
--دلسنگ!
(۲)
پرندهای مغموم
بر درختِ کنج حیاط
میخواند،،،
--برای پیراهنهای آویخته بر طناب!
امیدوارست
قلبی درونشان
در تپش باشد!.
(۳)
مانند تاک پیر حیاط
دلتنگی،،،
ریشه دوانده است؛
در من!
هر چه با داس میبُرم
باز جوانه میزند!
#زانا_کوردستانی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 25 دی 1401 10:04
سلام ودرود