- لیست اشعار
- قالب
- دوبیتی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
میثم محسن دخت املشی
در22 /02/ 1362 -
محمود حنیفی
در22 /02/ 1366 -
سیروس کامجو موحد
در22 /02/ 1366
«قربانی» عیدِقربانست،رُخصت، تاکه قربانت شوم تا که قربانیِ چشمِ ، شوخِ شیطانت شوم همچو اسماعیل ، سر را مینهم در راه تو دوست دارم محرمِ ، اَسرارِ پنهانت شوم حسن کریمی...
ادامه شعر فَتَبارک.!
هیئتِ صورتِ تو ، هیئتِ یک باغِ گلِ صورتیه
لبِ خوشرنگِ تو، بر پهنه این باغ گلِ زینتیه
آنکه زد نقش تو را ، بر سر شوق آمد و، با خود میگفت
فتبارک، چه نمودیم ،چه معجون و ، ع...
« گلِ من » چه قَدَر ناز و ملوسی، گلِ من شهدی از جنسِ وِنوسی ، گلِ من دیده در کارِ تو باشد ، کافیست نه کناری و ، نه بوسی ، گلِ من حسن کریمی...
ادامه شعرمیخوام بمیرم ندارم بهونه سیر شدم دیگه از این زمونه بیا بکش منو تو راحتم کن سیرم دیگه ازتو واز زمونه
ادامه شعرپروانه عشقت را چرا از شمع پنهان میکنی ؟ آتش به جانش میزنی او را غزل خوان میکنی ! عاشق که شد شمعت ولی پیگیر ِِ عشقت نیستی شاید چراغی یافتی خود را تو پنهان میکنی ؟...
ادامه شعربجز تو هیچ غمخواری ندارم بیا بنشین فقط یکدم کنارم بیا بابا دلم تنگ است برگرد تویی تنها همه دار و ندارم
ادامه شعرچرا بانو مرا دادی فریبم میان عاشقان حالا غریبم بپای عهد خود هستم عزیزم هنوزم عاشقی پاک و نجیبم
ادامه شعرخوشست نیمه ی شب با تو گفتگو کردن جمال پاک تو در سجده جستجو کردن زدست معصیت روز مغفرت گفتن به آب دیده دل خویش شستشوکردن...
ادامه شعرخوشست وقت سحر ازرخ تو گل چیدن گلاب روی تو با اشتیاق بوییدن زهر چه مانع وصلست دل رهانیدن جمال پاک تو را با نگاه دل دیذن...
ادامه شعرتو امید دل بیمار منی تو همانی که پرستار منی من ندارم بخدا جز تو کسی پس چرا درپی آ زار منی
ادامه شعردر چشمانت عشقی ست پراز............درد که صدایش! تکان می دهد دنیا را! مادر..............
ادامه شعرمنم آن دوره گرد شب گریزی که جز عشق خدا در سر ندارد پیاله پر کن از جامی که عشق است دلم جز عشق او باور ندارد #ر.ف.لنگرودی 03/05/95...
ادامه شعرشبی داغ فراق و اشک و ماتم نشستم با تمام غصه و غم قفس با من دمادم زار میزد که چشمم ابری و هردم پر از نم مجنون صحرا دلم مجنون هر صحرا شد آخر غریب و بیکس و تنها شد آخر همان لیلای آواره چو مجنون ...
ادامه شعرعزیزان من دلی دیوانه دارم همیشه حالتی مستانه دارم کسی عشق مرا باور ندارم درون خانه ام پروانه دارم،
ادامه شعر« پند» اودفترِمرا ورق زد و، من منظرِ لبش رندانه جایِ پند،قندگرفتم ز مطلبش گشتم مرکبِ قلمش ، نقشِ مشقِ او خوابیدروی دفترو،بُگذَشتم از شبش حسن کریمی...
ادامه شعرگناهش همه دید و رسوا نکرد ولی او مّصر گشت و پروا نکرد چو آرامش خود در آن جسته بود رسید آخر عمر و پیدا نکرد
ادامه شعر«جان دادنِ شیرین» افسرده وغمگینم،چون خویشتنِ خود را ، دیریست نمی بینم این طفلِ شرورِ شهر ، سنگی زده بشکسته ، آئینه آئینم نه نرگس ِ بیماری ، نه تب به لبِ یاری ، انگار نه انگاری فرهادصفت خو...
ادامه شعر «جان وتن» گُل که ازخاکست،جاناازخودت بامن بگو باز هم بویِ تنت، جا مانده در گلشن بگو هرکجارفتم،توقبل ازمن همانجابوده ای تا به کی دنبال جان ، باید بگردد تن بگو حسن کریمی...
ادامه شعرشعله افتاده به جانم قفسم سوخته است آی مردم بیایید نفسم سوخته است آشیانی که ندارم من دیوانه به دهر نای نی دارم و بانک جرسم سوخته است غم چشمان شورانگیر این دل وه چه زیباست جز غم ندارد ...
ادامه شعرچو برگ زردی از شاخه جدا شد دل من از کمر آخر دوتا شد نشستم برمزارش دیده گریان همان به این دل بیدست و پاشد
ادامه شعر