- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
« نعیم1 » نوروزی و جوانیت از زجر2 مردمی کآن زجر برای تو نکند هیچ عدوی عمرت برفت از شرر یار تند خوی سنگ جفا بزد،زِ توبشکست صد سبوی آوارگی و دور جوانی تو گذ...
ادامه شعردنیای وارونه: من یک دیکتاتور هستم مستبد ، خودخواه ، خود رای بر علیه خودم نقشه ی کودتا کشیده ام شب نامه هایی برای خودم می نویسم و بر دیوار دلم می چسبانم دفتر شعر جنونم را به دار خواهم کشید نوشته هایم...
ادامه شعرشعر تلخی تازه دارم می خری؟ یا زبانم را به زندان می بری؟ آسمان ویروس می بارد مدام در میان ِ اینهمه نا داوری با نگاهی بر خطوط ِ حاشیه شهر را بهتر از این ، پی میبری ماسک ها بر صورتک ها می زند ...
ادامه شعر« نیکان روزگار » ظلم و جفا و کذب1و تقلب نیاورید آن کینه و عداوت و آن دشمنی مجوی آن راستی و صلح و صفا را بیاورید پیدا بکن فضیلت رسم برادری نیکان روزگار ...
ادامه شعریک روز می آیی برای سفره ای بی نان با یک سبد از مهربانی های بی پایان باید قدم هایت کند اعجاز در این دهر دریا و چنگل سوخت ،ما لب بسته ، سرگردان اکرم بهرامچی...
ادامه شعرزمین هربار گردشِ دور خورشید رو فراموش نمیکنه که من هربار گشتن دور تو رو از یاد نبرم
ادامه شعربه استناد همین... چند بند قانونی بدان که می شود اثبات کرد، مجنونی! نه چند بند! تو را نیم بند هم کافی ست؛ اگر چه کاشف الکل، اگر چه قارونی! به یک اشاره ی پنهان، ز بوعلی سینا! توان رسید به راز درون... ...
ادامه شعر« عجب » اجل1 آمد سر راهم گرفته مرا هم وعده ی آخر سر آمد عجب دستی ، مرا در گردن آمد که نـتوانش دیگر رد کردن آمد نه بتوانم به ...
ادامه شعرچشم تو آیه آغوش تو اعجاز رسالتت را به جا آور من واجبم به تو
ادامه شعرصد هزار یورو جایزه ی بزرگ شعر فارسی شعری بسرای شاعر ، اکنون که دهند صد کیسه ی زر به سفره ی بی رنگت هان ، روضه ی بی ربط مخوان چون زاهد از زخم بخوان به زخمه ی آهنگت هرگز نبرم گمان پسندند امام؟؟؟؟؟؟؟؟...
ادامه شعررباعی : 1 بوی گل می داد، دستانم دلا شاخه گل با بوی دستم آشنا شاخه گلها پرورش دادم بسی گر شدم تبعید ، لا جرمی مرا رباعی : 2 گر به چیدن هر گلی تبعید ما ما نچیدیم آن گلی از بوته را رو زمین افتاده ...
ادامه شعر« رأی عالِم » هر که بر روی زمین ، منزلـش آباد کند بهتر است ، منزل عقبای خود آباد کند کار خیری اگرش در نظر است آن حاجی بِـه1 بُوَد گر دل و قلبِ بشری شاد کند ی...
ادامه شعربا شمس شناسایی ، مهتاب به تاریکی مهتاب چو مؤلانا خورشید به شمس آری کوتاه سخن باید ، ایام گذر کوتاه با علم معارف هان فارغ ز گناهی آه با جلوه تقوایی ، سیرت به نما ، ظاهر ای ظاهر سیرت خو خورشید وشی...
ادامه شعریه مغز بیهوده رفته پشت راز هاش با یک کاراکتر همرنگ از سر تا پاهاش از یه خلبان تو آسمون بی کران تا اون ملوان تو دریای بی پهنا کنار کناره خلیجش همرنگ بی کرانی از ناکجا آباد صاف و خمیده شد زندانی راستش ...
ادامه شعرپشت این هجمه ی دیوار، دلم میگیرد از لب بسته ی تب دار دلم میگیرد نینوا قصه ی دوریست که نزدیک تر است از غم ِ قافله سالار دلم میگیرد حرفی از آب نزد حنجر خشکیده به خون از سر ِ نیزه غدار دلم میگیرد ظه...
ادامه شعروقت کوچ است جای ماندن نیست دیگر این دشت پرخطر شده است ننه هاجر درست می گوید چشم هایش دوباره تر شده است کوچ با ایل نصفه نیمه ی من سختی خاص خودش را داشت سخت تر شد که خواهرم لیلا با من این بار همسفر شده ...
ادامه شعر« آب فیروزی » حقیقت ، یاوران شد جاودانی نه چون تزویر و نیرنگ است فانی به معیار حقیقت ،هر که دل بست حقیقت شد به معیار جهانی من اندر راه حق ، وامانده بودم ...
ادامه شعرلنگرگاه بوسه من کجایی؟ تا در سپیدی تنت لنگر افکنم، سکان وا نهم، در اقیانوس رویاهایت خیس شوم. و از ترنم واژه های نگفته ات، آتش نمرود بر تن افکنم. کجاست جغرافیای تنت ، براین نقشه دوار. دیگر سالهاست ، که...
ادامه شعرتک بیتی:1 ز خاکی برون ،گوهری تابناک چو تابنده مهری که بیرون ز خاک تک بیتی : 2 روی برگی گل نویسی نامه ای خاطراتی دفتری ، بی خامه ای تک بیتی:3 تلاطم بحر عفوت را ، خدایا شدم شاهد که دور از هر بلا...
ادامه شعرچو بر ما باده اندر جام کردند ز چشم مست خوبان وام کردند دل سرگشته بی دولتم را بدان جام هلالی رام کردند وز آنم منظر رحمت نمودند مرا خوش حال و خوش فرجام کردند اگر بودند آن چون با غریبان دگر ما را چرا ...
ادامه شعر