اینک این تیغ و شاهرگ این خون
پهلوانان ِ عاشق و مجنون
نخل ها ایستاده می میرند
گاوها باد کرده از طاعون
خون فشان شد، که دشت لاله دمید
سرخ کرده شقایق این هامون
خاک ِخونین ِ دشت خوزستان
خون ...
خواب ِ مرطوب ِ خفته در باران
پنجره رو به سوی دریا باز
موج ِ پر کف ، سپید و لغزنده
سوی ِ ساحل دوید با صد ناز
باد آرام نی لبک می زد
نالهء ارغنون ِ او شد ساز
مرغ های سپید ِ دریایی
همسرایان...
بی تو سر کردن در ثانیه ها دشوار است
روز مَرْگی من و کار جهان تکرار است
می کُشد تِک تِک ساعت دل بی تاب مرا
چرخهء مسخره اش خواب و خور و نشخوار است
می درد دشنهء این عقربه ها شریانم
هر...
رباعیات (٢)
بی عشق مکثر شده این فاصله ها
گمگشت مسیر ِ راه ِ این قافله ها
غارت شده کاروان دل در صحرا
جا مانده گرفتار در این غائله ها
سیدمحمدطباطبایی
٠٠٠
آن خلوت مهتاب که شب ما را برد
ا...
رباعیات (١)
هیهات که زندگی به سامان نرسید
امیال نهفته هیچ پایان نرسید
صد باراگر دوباره زائیده شویم
دردیست طمع که هیچ درمان نرسید
سیدمحمدطباطبایی
٠٠٠
این دَهرِ هزار چهره، وین چرخ کبود
ن...
تبلیغات
