٠چند اپیزود خاطره٠
٠رنگین کمان قافیه٠
٠آوانگارد سورئال٠
خاطراتی که می چکید آرام
قطره قطره به روی صورت شب
خواب و رویا و حسرت از دیروز
حسرت سال های دیرینه
گم شده سوخته در آتش تب
نقش رویای نرم مرغ خیال
می پرد درهوای پارینه
می گشاید سبک به بالا بال
درسرش مانده ازدحام سکوت
ترس ِکابوس های بی تابی
خستگی های فصل بی پرواز
خسته از آسمان ِمردابی
غرق شد درهوای سرگیجه
رختخواب ِسپید ِ آرامش
چرخ زد در زمین فرو می رفت
درسیاهی به قعر گردابی
تِک تِک ساعتی که ضربان بود
نبض پلک از کلافگی امشب
ریخت باران خاطراتی را ،
روی ایوان به وقت ِخواب امشب
با افول ِستاره ها بی خواب
هر ستاره ، شکسته در قابی
بوی شب بو و اطلسی می ریخت
عطرِ یاسِ بنفش با اندوه
گل حسرت به زیر برف سفید
چنگ می زد به رختخواب امشب
حسرتش دیدن بهاران بود
حسرت از ردپای رویایست
گمشده در هزار توی زمان
جایِ پایی که مانده در خوابی
آب شد برف های دیروزی
حسرت ِخواب و عطر و بوی بهار
سر کشید و شکفته شد رویا
آبشار از نسیم جوی بهار
نسترن زیر نور ماه اما
یله کرده به داربست حیاط
شاخه گسترده خوشه ها پرگل
می درخشد ، بنفش و سرخابی
نیست خوابی به چشم من شاید
قطره قطره ستاره می میرد
درافق ، شب ستاره می چیند،
شفق صبح ، دردل قابی
روی دیوار ، قاب زنگاری
عکس ِمردی که زل زده بر دور
در نگاهش محبت پدری
محو شد صورتش به لبخندی
چهره خاکستری ، سیاه و سفید
گشته آویخته کنار دری
قاب ِچوبی ِکهنه از دیروز
می زند بر دلم تب و تابی
خاطراتی که پشت گوش افتاد
خاطراتی از عطر یاس سفید
رحل ِ چوبی شبیه پروانه
مثل یک شاپرک به فرش اتاق
روی بالَش گشوده قرآنی
خط ِثلثی قشنگ و پر تذهیب
صوت ِ زیبای خواندن ترتیل
مادری چادر ِ نمازش سر
زیر لب می کند خدا را یاد
جانمازش به تِرمه ای گلدوز
تِرمهء جانمازش ، عنابی
پنجره یک ردیف رو به حیاط
پرده ها چیت ِ گُل گُلی، کُدَری
شُر شُر آب ، سر کشید از خواب
حوض و فواره کاشی آبی
رو به بالا گشوده پنجره باز
اُرُسی های خانهء قجری
گرمافون که سوزنش مانده
روی آوازی از قمر امشب
ناله سرکن دوباره ، با آواز
داغ دل ، تازه تر کن ای آواز
مرغ می خواند این، به هر سحری
اُرُسی ، قاب پنجره چوبی
شیشه ها، شکل هندسی رنگی
خفتگان ، خفته اند در خوابی
حوض سنگی زلال و پر ماهی
زرد و قرمز به قوسِ فوّاره
یک سبد میوه غوطه ور در آب
خیس شد از غبارِ فوّاره
تخت ِ چوبی کنار حوض حیاط
پرتو ماه منعکس بر آب
آب رقصید و انحنا از نور
پر تلألو به سقف آیینه
لرزش ِ آب و ماه و نور چراغ
گچبری ، سقف خانه توفالی
نسترن ها تنیده بر چفته
نقش شد خاطرات بر آبی
گل حسرت که تازه روییده
عطر یاسی که خواب نوشیده
چنگ می زد به رختخواب امشب
پنجره باز، رو به "مهتابی"
سیدمحمدطباطبایی
مهتابی :بالکن و ایوان
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 15
امیر عاجلو 09 خرداد 1399 04:30
درود بر شما
سیدمحمد طباطبایی 09 خرداد 1399 10:08
درودتان جناب عاجلوی بزرگوار و فرزانه
سپاسگزارم که همواره با بزرگواریتان بذل محبت می کنید
معین حجت 09 خرداد 1399 06:34
استاد بسیار بسیار زیبا و دلنشین ...
آن چنان غرق در خیال پردازیهای ملموس و شور انگیز شما شدم که واقعا نمیدانم چگونه باید از شما سپاسگزاری کنم ...
ای به قربان کلام شیرینتان استاد هنرمند
مسعود مدهوش 09 خرداد 1399 09:38
درود خدا بر استاد ارجمندم ، شاعر معاصر ایران زمین
به به به قول استاد حجت ، واقعا غرق در موضوع و متن شدم ، برای خود تصویر سازی نمودم دستمریزاد
بتابید به شعر و فرهنگ کشورم
ولی اله بایبوردی 09 خرداد 1399 10:18
خاطرات خوب و به یاد ماندنی از همه رنگ ( رنگارنگ ) ...
سلام و درودها
استاد زرنگار جناب طباطبایی ارجمند
دستمریزاد و دلنمیراد
کرم عرب عامری 09 خرداد 1399 14:44
درودها عزیز
علی معصومی 09 خرداد 1399 15:51
درود و ارادت
جناب طباطبائی نازنین
آفرین ارجمند
◇◇◇◇
زیبا و لبریز از احساس
نغمه هایت جاودان
طارق خراسانی 09 خرداد 1399 17:27
سلام حضرت استاد
شعری که در بند نبود
زیبا و آزاد
لذت بردم
در پناه خدا
محمد رضا درویش زاده 09 خرداد 1399 18:01
هزاران درود استاد
مینا یارعلی زاده 09 خرداد 1399 18:06
درودها
مجتبی جلالتی 10 خرداد 1399 02:03
درود بر شما استاد گرامی
سیلویا اسفندیاری 10 خرداد 1399 02:50
سلام و عرض ادب استاد بزرگوارم
قلم دلنشین تان ستودنی است استاد
زنده باشید و سلامت در پناه مهر دوست
محمد علی رضا پور 10 خرداد 1399 16:10
درودتان
اثری با حال و هوایی دیگرگون
پیروز و بهروز باشید در پناه خدا
عباس ذوالفقاری 11 خرداد 1399 08:47
سلام...خیلی جالب ...افرین
حمید آرامیان(آرام) 11 خرداد 1399 22:31
استاد بزرگمهرم ، سرور عزیزم ، نازنین شاعر وادیب فرزانه و نیکو سرشت خوانش سروده پر محتوایتان کلاس درس و مکتب یاد گیری است در متاه خالق زیبایی ها زی آمین