هوس

بر گوشه ی چشمان تو ، خاکسترم افتاد
از آتش عشقی که بر این پیکرم افتاد
.
.
بوسیدن و لمس بدنت، سیب هوس بود
آنوقت که از دست تو در خاطرم افتاد
افسوس که تو میوه ی ممنوعه ی شهری
شهری که به دور از وطن کا...

باز باید قدم از کوی عبث برداری
کوله بر دوش !!، که نان از دل خس برداری
و تو در معدن انصاف ِ زمان میگردی
تا که از سفره ی افتاده ، نفس ، برداری
میزنی بر در و دیوار غرورت شاید
از تن کودک خود حجم قفس بردار...

تقدیمی به خسرو آواز ایران استاد شجریان

دلشوره

دلشوره زدم از تو اثر نیست چرا
در خانه ی آواز ، پدر نیست چرا
پایان شبی تار سپید است اما
امشب خبر از مرغ سحر نیست چرا

...

صدای داد یک مرد از گلوی این قطار شب
که در کابین تنهایی خود، زیر فشار شب
درون سینه ی بالش که تنها محرم دردست
چه جانسوزانه می آید کنار انفجار شب
هیاهوی عجیبی در سکوت این شب تاریک
به گوش بسته ی خورشید جا...