مرا هم بار دیگر بخش امیدم
گذشتی از گناهانم
سپید آورده ای دیوان تقصیرم ز یکرنگی که از هم
سبقت آورده ز ترفندی
در این وادی ز فرسایش
تو می دانی که دور از دان جان گیری
میان دام جانت دانه ی مهری نگار...

بلند اختری یا که پا کیزه بخت
سرای زمین را در آورده سخت
نظر کن بر آن پیر فرخنده خو
که از علم وحدت ولایی نکو
رها گر که آیی ز این نفس کین
به جاهی رسیده یقینت مبین
زمین را نگاهی سما مثل او
ز عدلش زم...

ای بت در این بتخانه ام آرام جان من تویی
الماس دل پاک از غبار الام جان من تویی
باید ز آب زیر کاه ترسیده مغروق از گناه
شیرازه بر دیوان دل بر بام جان من تویی
آری به گوش نا کسان بانگ صلای عشق او
خود ب...

ز گندم بوی گل اید بهارش راتماشا کن
نگر تاول ز دستانم عیارش را تماشا کن
بهای عزت پاییز رنگین را ز جان بنگر
که ماه نو اگراید نگارش را تماشا کن
نمای خوشه ی گندم ز دهقانان رنجور است
تمام دانه ها خرمن ث...

صد چله کمان دیده نپرسیده ز سوفار
ای دل تو ز این چله هراسیده ز بازار
در خاطر من بوده ز ان تیر که ارش
نقدینه کنی بر شب چله برهانیده گرفتار
اسوده بر آیی تو بر این قله ی چله
گنجی که ز صبرت بنوازیده ز ...