مهربان آهسته ران غوغا به دل دارم نهان
دل صبوری می کنـم، شـاید بمـانم در امـان

دل به عشقی داده ام، دل را به نابودی کشید
جان به جانش می سپارم تا که باشم من عیان

موج عشقی بر دل و روحم نوازش می ک...

چقدر بیهوده پنداریم، جهان دار مکافات است
جهان بهر تهی دستان همان دار مجازات است

غنی دستان بدور از هر جزا بر خود چه می بالند
که این دنیا بکام است و جهان جای مباهات است

به کام باشد به جان باشد، جه...

آمدش آن دلربا یک دَم صفایی کرد و رفت
این دل وامانده را بازم هوایی کرد و رفت

دل، گرفتار مانده در حال و هوای عشق او
گفتمش عاشق شدم، او بی وفایی کرد و رفت

من ز چشم او چه گو...

سرودن از تو دلبر جان عشق است
هم آوای سرودی از بهشت است

بهشت من تویی جانم، تو دانی
به آغوشم بیا، گر می توانی

مرا با این جماعت، کار افتاد
چو اشک دیده در پیکار افتاد

کسی صحبت ز عشقم را...

خداوندا به صبرم، حکمتت دیدم
عدو گشته سبب من باورت دیدم

زدی بر من تو تقدیرم بسی زیبا
که دنیا را چنین در قدرتت دیدم

چو در راه رهم پیوسته کوشیدم
به چشم خویشتن من همتت دیدم

بگفتم گر تو ای، آن خالق یک...