خدای من تویی
که هر ثانیه به اذان لبخندت
نماز دوست داشتنت را ذکر میکنم

عزیزحسینی

هرچه کردم نشد که بشود
بگویم دوستت ندارم
تا آمدم بگویم دوستت دارم
جانم را گرفتند
تا مبادا دلت بر تنم بلرزد ....

عزیزحسینی
(مهسا امینی)
...

انگار چیزی مرا سمت تو می کشاند
اما عشق نیست
چیزی فراتر از عشق ....

عزیزحسینی

گر نباشد دیده ی تو
بر دنیای خویش
عزیز کسی دگر نخواهم گشت
جز فرشته ی مرگ


عزیزحسینی

هرگز ندانستم مهر در کجای دلم لانه دارد
که اینقدر بی تفاوت در همه جا لانه میکنم
کبوتریم در گیسوانت که پرواز کنان در کوچه های لبخندت به دنبال لانه میگردد
بگو در کدام خانه ایی
بگو در کجای این شهر غربت
در...