صدای قلم ؛
درنوشتن غزل هایت ،
مرابه رقص باله وامی دارد.
××××××
دریا زیباست ؛
شنادر ،
ساحل چشمانت .
××××××
به دار آویختم
دوست داشتن کسی را
در نبودنت
×××××××
شلاق میزد
پیکرم را
زخم عشق
×××××××
سکه
دو ر...

آبی چشمانت
مرا طلسم کرده
تداعی دریاست
××××××××
پاییز است
زردی برگها و نم نم باران
برگهای رقصان زیر پای عابران
×××××××××
خروس
بانگ بر آورد
به وقت عبادت صبح
××××××××××××
گفتی بهشت اینجاست
در دنیا سخت کا...

پاییز در راه است
مثل برگ درخت فرو می پاشم
از سر عادت
×××××××××
زخم پاییز را
برگها دیده اند
شاخه ها نامردند
×××××××××
نگاهت
سرد و بی احساس
آتش درونم شعله می کشید
××××××××
گرمی آغوشت
با آفتاب رفاقت دا...

دلتنگم و بی تاب
به عظمت باران
اشکهایم نشان از او دارد
×××××××
پاییزاست ؛
باد گیسوانش را رها کرده
در کوچه های شب
پرندگان پر کشیده اند
از شاخه های بیصدا
××××××××
یادم آمد دربهار
دنبال عطر تنت بودم
در خ...

خبرهایی ست
دردلت ؛
من بی خبرم.
××××××××××××

بشه :
برای تو
باید گذشت ،
ازدنیا
×××××××××××××

از عشق تو نوشتن
یعنی یاد تو بودن
حریف تمام دلتنگی های من است
××××××××××××××××

خیال تو هم زیباست
شب هنگام...