به غم های پدرمی اندیشم ؛
محبوس درزندان ،
شبیه یوسف پیامبر .
××××××××××
تاصبح برایت می نویسم ؛
مراقب خودت باش ،
تو بخوان : "عاشقتم"
××××××××××
دلشکستگی امانم رابریده ؛
دردهایم را ،
باناله سودامی کنم .
××××××××××
درعشق ؛
پشیمانی نیست،
حتی اگر شکست باشد .
××××××××××
کاش به هنگام درد
قلبم
در سینه ی تو می تپید
××××××××
جای زخم زبان برتن می ماند ؛
بیشتراز زخم چاقو ،
مراقب زبانت باش .
××××××××××
چون بارانی ازاشک آسمان؛
درآفتابی سوزان ،
بر چهره نیلگونت مهیامی شد
××××××××
اگراحساس درونی باشد ؛
ودلبستگی دلبستگی باشد،
دل گواهی می دهد
×××××××××
چشم هایم ؛
دوخته شده اند ،
به ریل قطاری که آمدنت رابشارت می داد .
×××××××××
شعله های آتش رو به آسمان ؛
ومن درگذر زمان در زمین ،
پاک می شوم .
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 14 فروردین 1403 11:27
لطیف و دلنشین