از لحظه‌ای که پنجره‌ام باز می‌شود
حس‌ می‌کنم که فرصت پرواز می‌شود!

حس می‌کنم پرنده شدن سرنوشتم است
یک اتفاق تازه که آغاز می‌شود!

حس می‌کنم که نغمه‌ی ناب پرنده‌ها
با این غزلترانه هم‌آواز می‌شود!

...

وقتی پرنده از قفس آزاد می‌شود!
قلبش چقدر می‌تپد و شاد می‌شود!

پر می‌زند به سمت دل آسمان پاک
پرواز را همسفر باد می‌شود!

پرواز می‌‌کند، و جهان محو اوج اوست
جان جهان تپنده و آباد می‌شود!

در اوج می...

وقتی دلی برای دلی تنگ می‌شود
هر لحظه عشق و خاطره آهنگ می‌شود

آهنگ لحظه‌های پر از عشق و خاطره
با نبض شاعرانه هماهنگ می‌شود

از نبض شاعرانه گل و واژه می‌چکد
گلواژه مثل یک نت خوشرنگ می‌شود

نتواژه نبض خ...

غزل تا غزل واژ‌ه‌ها گل شدند
میان من و شعر و دل پل شدند

برای رسیدن به دل‌نغمه‌ها
پر از شور آواز بلبل شدند

غزل تا غزل واژه‌ها باعث
نگاه و صدا و تعامل شدند

میان غم و شادی این جهان
غزل‌ها نشان تعادل ش...

ای حادثه‌ی پرشور، ای معجزه‌ی جاری
از خویش مرا بردی تا لحظه‌ی بیداری!

از خویش مرا بردی تا آینه‌ی دیدار!
در آینه‌ات دیدم با خویش چه‌ها داری!

در چشم تو باران بود، در قلب تو یک خورشید
در جان تو می‌دی...