برسینه نزن سنگش

برسینه نَـــــزن سنگـش آنرا دَغلباز است
درجــمـع شرفـــــبازان سرمنـشأ آوازاست
آســان نتوان آنـــــرا پــا بـــند وفا بنــمود
آئـین هوسـرانی بـیــهـــوده سرآغـاز است

*
...

ماه بانوی خیال

ماه بانوی خیالم سرو نا آرام من
بانسیم صبُح ، آیا میشوی خم کام من

بلبلی را که تو معشوقی واو مست طواف
در قفس افتاد با ؛ شَه دانه ای شد رام من

آنقدر من دانه پاشیدم سر راهش ...

نازت بچند

نرگس زیبای من عشق سرافرازت بچند
چشمهای دلــفـریبت غمـزه ونازت بچند

وقت خندیدن تبّسُمهایت از گلها سر است
من خریدارم بگو ، گلـخـند دلـبازت بچند

با نــــــگاه آتشینت دل بغـــارت...

ماه از تو واهمه دارد

ماه از تو دارد واهمه چون رُخ نمایان میکنی
شب از خودش بــیزار ، تا گیـسو پریشان میکنی
تشکیل شد از بیدلان صف ها ی طولانی و من
بیش از همه شیدای تو ، یک ب... مهمان میکنی

*
...

تب آغاز
ترسم آن داغ نفسهای تو آبم بکند
آتش سر کش آغوش مذابم بکند

توبه ام باز شود باطل و عهدم شکند
قلب پر وسوسه دلسرد حجابم بکند

بکشد آه و بگوید بنواز ای مطرب
انقریب این تب آغاز خرابم ...