نازت بچند
نرگس زیبای من عشق سرافرازت بچند
چشمهای دلــفـریبت غمـزه ونازت بچند
وقت خندیدن تبّسُمهایت از گلها سر است
من خریدارم بگو ، گلـخـند دلـبازت بچند
با نــــــگاه آتشینت دل بغـــارت می بری
سرونا آرام من رقص پُراعـجازت بچند
می کشی با شیوه دنــبال خود تا نا کــجا
این دل دیوانه را، دیوانه ام ؛ رازت بچند
چون پریشان میکنی گیسوی لختت را سحر
ماه وخوشید از تو می پرسند ؛ آغازت بچند
بید مجنون را خجالت میدهد موهای تو
وقت رقصیدن که می پرسند ازو سازت بچند
ابروانت چون کمان مژگان چوتیری دلشکار
باسلیم افتاد بر جنگ ؛ آه طــناّرت بچند
**
پیرنظر "سلیم"
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
کمال حسینیان 04 آذر 1394 20:38
درود بر استاد سلیم عزیز
شوق خواندن تان را همیشه دارم و خواهم داشت
همه زیبایی بود و همه احساس
درودتان باد
و تقدیم تان :
خنده هایت در کشاکش با غمِ پنهانی ام
گه رهایم می کند گاهی چنین زندانی ام
یا فـرازم می برد یا در فـرود غصّـــه ها
ابریِ حالـم ببین در این شبِ بارانی ام
واپسین شبهای تنهایی چه بیرحمانه زد
آتشی بر تار و پودم عاشقی بحرانی ام
خسته در قربانگه دل های مفتون مانده ام
باده ی وصــلی بده آنگه بکن قربانی ام
غم به غم هایم بیافزا چون دماوند غمی
لایه لایه دردِ سینه قلّه ی فوقانی ام
همچو برگِ زردم و منفور هر باغی شدم
سردی برفت کفن شد قسمت و ارزانی ام
بستـــر هامونم و صد ها تَرَک بر خاطــرم
ای اَرس حیرت نکن بر این همه حیرانی ام
تا نگاهت پرتو افشان گشته بر ارگِ دلم
مانده نخلستانِ بم در گوشۀ ویرانی ام
می شود آیا قرارِ تازه ای امضاء کنیم؟
یک تبسم،در عوض جانِ«حزین»بستانی ام
کمال حسینیان(حزین)
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 04 آذر 1394 22:32
درود بر شما
مرحبا دوست گرامی ام
یا حق
اله یار خادمیان 05 آذر 1394 05:42
درود و سلام قابل تقدیر است برفراز و سر فراز بر مراد باشی احسنت ، حسنت افزون باد
علیرضا امیرخیزی 05 آذر 1394 19:33
سلام
غزل خوش احساستان را درود
درود بر شما
علیرضا خسروی 07 آذر 1394 10:28