شب‌بودوخلوتی‌خوب‌حرف‌از‌ملال‌میزد
صیاد‌من‌چگونه‌بر‌عمق‌خال‌میزد
من‌آرزووامیددرانتظاروصلش
چون‌طبل‌دردگشتم‌اوبی‌مجال‌میزد
دردل‌چه‌حرفهایی‌آماده‌داشتم‌حیف
اوناامیدوغمگین‌حرف‌از‌زوال‌میزد
درآرزوی‌وص...

بی‌تو‌امسال‌بی‌بهارشدم
سال‌هم‌بی‌نگاه‌تو‌تحویل
وچه‌سودی‌بدل‌رسید‌بگو
که‌نمودم‌به‌عاشقی‌تعجیل
بی‌تو‌من‌سفره‌ام‌چه‌خالی‌بود
نه‌نشانی‌زشمع‌وآیینه
وچه‌تحویل‌سال‌بی‌حالی
سیز‌شددردلم‌گل‌کینه
می‌گذار...

صدای‌‌ناله‌فرهاد‌می‌آید
زکوه‌بیستون‌اما
چه‌بی‌رحم‌است
شیرینش
که‌دارد‌باده‌مینوشد
کنار‌سفره‌پرویز
زخون‌تازه‌فرهاد...

درعمق‌خاطرات‌قدیمی‌وبی‌شمار
یک‌پیرمرد‌خسته‌ویک‌قلب‌بیقرار
تو‌فکر‌می‌کنی‌به‌چه‌امیدزنده‌است
در‌انتظاردیدن‌روی‌تودربهار
اودرمحاصره‌قاب‌عکس‌هاست
قلبش‌زغصه‌دوری‌پراز‌شرار
بی‌مهر‌من‌بیا‌که‌دلم‌را‌کنی...

دیگر‌میان‌خاطره‌هایم‌قدم‌نزن
بادل‌میانه‌مارا‌به‌هم‌نزن
درراه‌عشق‌تو‌دادیم‌عمر‌خویش
ای‌بی‌وفا‌تو‌مرگ‌دلم‌رارقم‌نزن
چون‌سینی‌مسی‌شده‌ام‌زیردست‌تو
لطفی‌نما‌به‌گوشه‌قلبم‌قلم‌نزن
من‌عاشقم‌بخاطر‌عشق‌ا...