رفتی و ببین چگونه ویران شدهام
از داغ جدایت پریشان شدهام
حالا که دگر به خواب رفتی سامان
ازماندنخویشتن پشیمان شده ام
----
ازداغفراق توچو دیوانه شدم
ازشهرودیارخویش آواره شدم
رفتی وببین دگرزپاافتادم
بیمهرببینچقدربیچارهشدم
-----
منوعکسقشنگت روبرویم
ودرددل فقطباتوبگویم
تومیگویینکنگریهباباجان
وبغصم بشکندمندرگلویم
-----
هوایخانهامبیتوشدهسرد
بیاسامانفقطیک لحظه برگرد
ببینباباحمیدازپافتاده
توبردوشش نهادیکوهیازدرد
----
چشم بردردارموگویی می آیی دربرم
من زپاافتادهام بودیتوچونبالوپرم
آرزویینیست جزمردنبیایمنزدتو
فکردیگرجزهمینهرگزنباشددرسرم
----
من زداغتوچنین زاروسیهپوششدم
بیتودیگربخدا بلبلخاموششدم
هرکجامینگرم بازبان می خندی
باعممرگ تواینگونه همآغوش شدم
---
عکسلبخندتمراداردفریبممی دهد
باورمهرگزنمی گرددتودیگرنیستی
---
هرکجایخانهام ردیزچشمانتواست
چشمهایمراکهمی بندم توپیدامی شوی
---
عکسهایت راعزیزم بازپنهانمی کنم
تافراموشم شوددیگربه دنیانیستی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 11 بهمن 1402 11:39
درود بر شما