سالها باگریه ی  پنهان ؛تبسم کرده ام
شعررا همراه زخم ودرد مردم کرده ام

خون دل ها خورده ام ازدلقک شاعرنما
خویش را اماج توهین وتهاجم کرده ام

مانده ام تنها وغمگین درکویرستان غم
درسراب زند...

             
امشب نگاهت گریه پوش وتر نخواهد شد
اردیبهشتت بعداز این اذر نخواهد شد

بایک نوار مشکی عکست قاب می باشد
تیره تر از این ؛روزِتو دیگر نخواهدشد

یک عمرباوعده تورا ای دوست  گریاندند
رفتی ودیگر...

درد بسیاراست وآه درد اشنایی نیست نیست
ناله ها سرمی دهیم وهم صدایی نیست نیست

مردمان روی گنجیم وپراز رنج وبلا
اه ازاین رنج وغم ما را رهایی نیست نیست

وعده ها دادند برما ودریغ از یک عمل
زخم فقرمردم مارا...

کانال اشعار اصغراروجی:
خبرامد امردادت خزان شد
خرد انجا اسیرطالبان شد

بیاهمسایه باتهران بگرییم
که بادجهل در کابل وزان شد


پریشان کابل وتهران غم انگیر
غزل خیزندهردو وبلاخیز

یکی دردش کرونا وخرافات
یکی...

اما ازدست مداحی که خود دین را نمی فهمد
همانا باغبانی بوی نسرین را نمی فهمد

همان شیخی که درمنبرحدیث جهل می بافد
به دین ان‌ضربه سنگین ننگین را نمی فهمد

بسوز ای دل که اینجا دین پرازجهل وخرافات است
کسی ...