بنال ای دل که ایران سوگواراست
اسیر داغ ودرد و انتظار است
هواتاراست ودلهامان شکسته
که آبادانمان درخون نشسته
نفوذورشوه را همرازکردند
فسادی خون ریز آغاز کردند
بناکردند دام متروپل را
حدیث تلخ ومرگ سرخ گل را
لجن زار فسادی شدپدیدار
گروهی شادوشهری هم گرفتار
صدای ناله ها پیچیده در شهر
که گلهای وطن گشتندپرپر
لب کارون وبهمنشیرواروند
پرازاشک است انجا تا دماوند
تمام چهره ها را غم گرفته
سراسرشهررا ماتم گرفته
دل ازاین داغ سنگین زخم وغمناک
عزیزان خفته درانبوهی ازخاک
سپهرش در غبار و شهربیتاب
که ازشبهایشان کوچیده مهتاب
شکسته قامت هرشاعر از غم
تو شهر ازبرج غم نالی ومن هم
به یادت شهرِدرماتم تپیده
قسم براشک ِ ازدلها چیکده
سرودم گریه کردم دل تکاندم
غمت را بر غزل هایم کشاندم
دوباره مثنوی را سر گرفتم
غریبانه تورادربرگرفتم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 12 خرداد 1401 09:12
درود بر شما
اصغر اروجی 14 خرداد 1401 20:12
درود وسپاس فراوان ازمهرتان