قطره قطره می چکداشکم به پای هرغزل
مانده ام درگیر وزن فاعلاتن ویافعل
بازباران است امشب شاممان چون که پدر
ابراورده به خانه مثل هرشب یک بغل
چشم های خویش را برفقرمردم بسته اند
وعده ها بسیاردادندودریغ از یک عمل
جرم میهن دوستی هرروز سنگین می شود
کس ندید از غصب مولانایمان عکس العمل
جای زنبورعقرب ومار است در کندویشان
زهر را درکام ما کردند برجای عسل
گر مدیران ریا لاف از عدالت می زنند
نیست مردم را امیدی از دورویان دغل
کعبه دلهایشان بتخانه وخودچون بت اند
کی؟کجا؟ تاریخ دیده معجزازلات وهبل
""زاهدظاهرپرست ازحال ما اگاه نیست""
کاراو اندیشه سوزی باشد از روز ازل
گرسرودم شعرهم یک لحظه ارامم نکرد
دوستان شعروشعارهرگزنباشدراه حل
سهم ما ازثروت خود رنج وحرمان شدغریب
فقروبدبختی ما هم درجهان ضرب المثل
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 19 آذر 1400 14:52
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
اصغر اروجی 20 آذر 1400 18:28
درودبرشما سپاس فراوان از مهرتان شادوشکوفاباشید
محسن جوزچی 19 آذر 1400 22:59
درود بر شما
سمفونی ویرانی با تصویرگری واقعیت را خالق شدید
اصغر اروجی 20 آذر 1400 18:29
درود برشما سپاس از نگاهتان روزگارتان به کام
امیر وحدتی 20 آذر 1400 18:06
درود و دستمریزاد جناب اروجی. غزل دردناکی را
سرودید. زنده باشید. در استقبال تقدیم میشود:
گر چه باشد تلخ و جانفرسا پیام این غزل
لیک شیرین واژگانی داردش مثل عسل
آنکه دائم در تلاش است تا بگیرد دزد را
خود چپاول میکند در دشت و دریا و جبل
اصغر اروجی 20 آذر 1400 18:30
درود جناب وحدتی سپاس از نگاه زیبا وهمراهی شاعرانه اتان
سبزوسراینده بمانید