با چشمان خسته ام ترا بد رغه میکنم هرچه گفتم ببمان در پیشم گفتی نمی مانم ای ـنکه با خودت قهری و تو از من بیزار هر کاه به چهرات را مینگرم رو یت را بر میگردانی حال با چشمان خسته ام ا ز شب پیش ترا بدرغه میکنم روویا همیشسه تنهاست در دیار خود حال که میروی برو
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
درود بر شما
درود استاد عالمی بزرگوار
سلام و درود جسارتا من قبلا هم مزاحم شما شده ام و خدمتتان عرض کردم که سروده ی شما غزل نیست چون ارکان غزل در اون رعایت نشده مشکل قافیه و وزن دارهغزل تعریف خاص خود را داردموفق باشید
با سلام خدمت جناب قادری عنوان غزل بر روی شعر اینجانب در فرم ارسال اشعار بطور اتو ماتیک زده میشو د خودم قبول دارم که شعر فوق غزل نیست از توجه شما متشکرم با احترام عالمی
تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 4
امیر عاجلو 23 دی 1401 19:53
درود بر شما
Milad Kaviani 24 دی 1401 01:35
درود استاد عالمی بزرگوار
کاظم قادری 24 دی 1401 13:49
سلام و درود
جسارتا من قبلا هم مزاحم شما شده ام و خدمتتان عرض کردم که سروده ی شما غزل نیست چون ارکان غزل در اون رعایت نشده
مشکل قافیه و وزن داره
غزل تعریف خاص خود را دارد
موفق باشید
محمد عالمی 26 دی 1401 16:44
با سلام خدمت جناب قادری عنوان غزل بر روی شعر اینجانب در فرم ارسال اشعار
بطور اتو ماتیک زده میشو د خودم قبول دارم که شعر فوق غزل نیست از توجه شما متشکرم
با احترام عالمی