کعبه را گشتم ، خدا را خارج از دل داشتم
واجباتم شد قضا ، شوق از نوافل داشتم
زندگی را بر مسیر دیگران رفتم ، ولی
انتخابی بهتر از این در مقابل داشتم
آنقدر بر هم زدم آبِ زلالِ رود را
تا که ماهم گم شد و یک کاسه از گِل داشتم
من به دنبالِ حقیقت راه ها پیموده ام
جستجو را کو به کو منزل به منزل داشتم
هیچ از این دنیا به من حاصل نشد، لیکن چرا ؟
در خیالم نیمه ای از ماه کامل داشتم
من که در میخانه ها آرامشی می یافتم
همچنان با مسجد و این خانه مشکل داشتم
پرس و جو کردم به هر کس تا بیابم راه راست
حل نشد چون پرسشم ترس از مسائل داشتم
در میان موج و طوفان روزگارم می گذشت
عاقبت من " خودکشی " پهلوی ساحل داشتم
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 12
خسرو فیضی 07 فروردین 1399 12:52
. (( آنقدر بر هم زدم آب زلال رود را
. تا که ماهم گم شد و یک کاسه از گِل داشتم ))
. سلام و درود بیکران نثار استاد باد
. نمی شود جز تحسین مطلب دیگر نوشت .
. استاد از قصد مخاطب را حیران می کنی !!! با انتخاب
. قافیه !!!! سال ها خواندم تا روزی چون شما بسرایم . . افسوس
. تا استاد یک کهکشان فاصله دارم . . چه آرزویی . .
. خوشا بر حال دل تان و خوشا به روزگارتان
.
معین حجت 07 فروردین 1399 17:04
سلام به دوست بزرگوار جناب آقای فیضی ...
شرمنده می فرمایید ، شما خود استادی چیره دستید...
هزاران گل نثار وجود عزیزتان
محمد علی رضا پور 07 فروردین 1399 18:52
درودتان جناب حجت!
زیبا و ژرف می سرایید بزرگوار
معین حجت 08 فروردین 1399 22:55
از لطف و توجه شما سپاسگزارم
محمد علی رضا پور 07 فروردین 1399 18:52
سلام و احترام،
برای شناساندن بهتر قالب های تازه و توانمند سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ) به همیاری تان نیازمندیم.
تقدیمی:
در قالب سروش:
1- از زمانی که دیکتاتور شد/
سیکل را نگذرانده، دکتر شد/
ناظر فنّی رِآکتور شد/
و ترقّی کرد.//
2- نردبان ترقّی آوردند/
نردبان؟ – پلّه برقی آوردند/
هر چه غربیّ و شرقی آوردند/
در احزاب.//
3- آن سرِ نردبانِ جمهوری/
قله ی لامَکانِ جمهوری/
جانِ جمهوری/
پایه، پیدا نیست.//
نمونه شعری در قالب جدید سه گلشن
(تنها قالب مهندسی شده در شعر فارسی که هر سه بخش آغازگر، بدنه و پایانبخش را در خودِ ساختارِ قالب دارد
“شعر، زیباترین تریبون است؛ حرف هایی بلند می طلبد/
تا تَسَلّا و مرهمی بشود، شاعری دردمند می طلبد//”
مشکلاتِ زیادِ ما کم نیست. شاعر از زلف یار می گوید/
بچه های طلاق، بد یُمن اند؛ شعرِ بوس و کنار می گوید/
پدری، مدتی ست بیکار است؛ غم گرفتار و تلخ گفتار است/
همسرش باردار و بیمار است؛ از غمِ انتظار می گوید/
دست های لطیفِ بیوه زنی مثل دستانِ پیرمردان شد/
چشمِ پاکِ همیشه پُر شرمش، از غمی بُردبار می گوید/
چار راهِ رفاه، پشت چراغ، دختران، گل حراج کردَه ند و /
گلِ بی عطرِ کاغذی، چیزی، از بدِ روزگار می گوید/
فاصله بین ملت و دولت، راهِ این جلگه است تا قله/
شاعرِ بی غمِ تغزّلباز، باز وصف بهار می گوید/
“شاعران در شبِ ملایمِ شعر فقط از شوق و آرزو گفتند/
عده ای از دو چشم دلبرشان، جمعی از حلقه های مو گفتند/
باز هم دخترانِ گل در دست …. باز هم مردمانِ پایین دست … ./
باز هم شاعران در این بُن بست، غزل از مهرِ ماهرو گفتند . //”
نمونه ای در شعر سبز(چندآهنگ)، گونه ای از شعر میان سپید و نیمایی، با الزام به کاربرد (حدّ اقلّی یا هر از گاهِ) قافیه و ایجاد چندآهنگی باتغییر اوزان:
ناگاه/
آه!/
زیر آوار ماند خاطر من/
رفتی و رفتم و رفت/
و هیچ کس نفهمید جز عشق/
که از عشقت/
ای سراسر عشق!/
بر سرم چه ها رفت .//
مجتبی جلالتی 08 فروردین 1399 02:33
هزاران بار دست مریزاد
بسیار زیبا و دلنشین می سرایید.
معین حجت 08 فروردین 1399 10:26
بزرگوارید ،سپاس از توجه و محبت شما
علی معصومی 08 فروردین 1399 11:44
معین حجت 08 فروردین 1399 16:45
سپاسگزارم
خسرو فیضی 08 فروردین 1399 12:35
. با بهترین درودهایم
. استاد مهربان . دیدم به صفحه کوچکم آمدید و به مهر نواختید
. اینک وظیفه خود دانسته در خدمتم . روزگارتان شادمان باد
.
معین حجت 08 فروردین 1399 16:46
تندرست و دلشاد باشید
مسعود مدهوش 09 اردیبهشت 1399 14:07
درود بر استاد غزل سرای مهربان
من که در میخانه ارامشی یافتم ....