غمَت چو تیر، برین قلب من اثر دارد.
مرو که خار جفا بر تنت ضرر دارد.
صدای پای هیولا ز پشت در پیداست
مرو به پشت در اکنون که صدخطر دارد
تو ای که هیزمِ نمرود، میکشی بر دوش
مزن که فاطمه اکنون غم ِ پدر دارد
تبر به دست چرا از پیِ گل آمده یِ؟
کدام گل به جهان طاقت تبر دارد.؟
منم شکسته دل و ورشکسته یِ عالم
که مرغِ دولتِ بختم سر ِ سفر دارد
من و گلویِ پر از بغض و این غمِ پیگیر.
فقط خداست که از دردِ من خبر دارد
زمین شوره ندانست قدر باران را
کجاست گل که ز یک قطره هم ثمر دارد.
ز ابر تیره مجو، راهِ شرع و آزادی
نظربه آفتابِ جهان کن که صد قمر دارد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 07 فروردین 1399 00:48
ز ابر تیره مجو، راهِ شرع و آزادی
نظربه آفتابِ جهان کن که صد قمر دارد
سیدسلیمان حیدری 07 فروردین 1399 06:10
جهان سپاس جناب آقای عاجلو لطف کردید
خسرو فیضی 07 فروردین 1399 13:13
. با بهترین درودهایم
. عزیز گرانقدر بسیار عالی سروده ای . و جز تحسین
. نمی توان گفت و نوشت .
. ایمان تان را می ستایم و همچنین روشنفکریتان را
. کاش دیگران هم فرق ایمان داشتن و اسیر خرافات شدن
. را می دانستند . . موفق و پیروز باشید
.
محمد علی رضا پور 07 فروردین 1399 19:11
احسنت
یاعلی
محمد علی رضا پور 07 فروردین 1399 19:11
سلام و احترام،
برای شناساندن بهتر قالب های تازه و توانمند سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ) به همیاری تان نیازمندیم.
تقدیمی:
در قالب سروش:
1- از زمانی که دیکتاتور شد/
سیکل را نگذرانده، دکتر شد/
ناظر فنّی رِآکتور شد/
و ترقّی کرد.//
2- نردبان ترقّی آوردند/
نردبان؟ – پلّه برقی آوردند/
هر چه غربیّ و شرقی آوردند/
در احزاب.//
3- آن سرِ نردبانِ جمهوری/
قله ی لامَکانِ جمهوری/
جانِ جمهوری/
پایه، پیدا نیست.//
نمونه شعری در قالب جدید سه گلشن
(تنها قالب مهندسی شده در شعر فارسی که هر سه بخش آغازگر، بدنه و پایانبخش را در خودِ ساختارِ قالب دارد
“شعر، زیباترین تریبون است؛ حرف هایی بلند می طلبد/
تا تَسَلّا و مرهمی بشود، شاعری دردمند می طلبد//”
مشکلاتِ زیادِ ما کم نیست. شاعر از زلف یار می گوید/
بچه های طلاق، بد یُمن اند؛ شعرِ بوس و کنار می گوید/
پدری، مدتی ست بیکار است؛ غم گرفتار و تلخ گفتار است/
همسرش باردار و بیمار است؛ از غمِ انتظار می گوید/
دست های لطیفِ بیوه زنی مثل دستانِ پیرمردان شد/
چشمِ پاکِ همیشه پُر شرمش، از غمی بُردبار می گوید/
چار راهِ رفاه، پشت چراغ، دختران، گل حراج کردَه ند و /
گلِ بی عطرِ کاغذی، چیزی، از بدِ روزگار می گوید/
فاصله بین ملت و دولت، راهِ این جلگه است تا قله/
شاعرِ بی غمِ تغزّلباز، باز وصف بهار می گوید/
“شاعران در شبِ ملایمِ شعر فقط از شوق و آرزو گفتند/
عده ای از دو چشم دلبرشان، جمعی از حلقه های مو گفتند/
باز هم دخترانِ گل در دست …. باز هم مردمانِ پایین دست … ./
باز هم شاعران در این بُن بست، غزل از مهرِ ماهرو گفتند . //”
نمونه ای در شعر سبز(چندآهنگ)، گونه ای از شعر میان سپید و نیمایی، با الزام به کاربرد (حدّ اقلّی یا هر از گاهِ) قافیه و ایجاد چندآهنگی باتغییر اوزان:
ناگاه/
آه!/
زیر آوار ماند خاطر من/
رفتی و رفتم و رفت/
و هیچ کس نفهمید جز عشق/
که از عشقت/
ای سراسر عشق!/
بر سرم چه ها رفت .//
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 00:16
درود ها