طبل بر جان می زنم
طبل بر جان می زنم وقت صلاتت یا حسین
در نماز عشق می بینم خدا را من به عین
آه ای زنجیر بر قلب سیاه من بزن
تا به خورشید جلی روشن شود از هر چه ظن
لحظه ی عشق و نبرد و وصف غیرت در عمو
دست عباس علمدار و شرابی در سبو
پاکبازم من رها از هر چه تشویش و پلَشت
از ازل در شعر عاشورا میان آب و دشت
هان بزن بر طبل و نقّاره به نام کربلا
دود و اسپند و عطش اهل حرم اندر بلا
سر بسر افسانه خوانم در خیال و خواب ها
من رها گشتم زِ بحث و نقل و اصطرلاب ها
اشک ریزان در پی دسته عزاداری کنم
در میان سفره ی اشکم به خون زاری کنم
راه من راه شهادت رهبرم مولا حسَین
ساقی کوثر علی و ساغرم مولا حسین
ساده می گویم منم من پاکباز جان بِکَف
من شراب عشق می نوشم به آواز و به دف
اصغر لب تشنه یِ سربازِ جانباز حسین
در دبستان شهادت کودکِ ناز حسین
دست حق یاری نماید تا سویدا می روم
با نگاه اکبر بُرنا ز ِ دنیا می روم
هموطن گر عاشقی کم گوی، شُو اینک خَموش
نقد ِ جان بسپار در راه حسین از دل بِکوش
✍ ترانه_هموطن
از مجموعه شعر : صحیفه_حسینی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 2
رضا زمانیان قوژدی 07 امرداد 1399 03:41
درود بر بانو هموطن
مثنوی زیبایی در بحر (رمل مثمن محذوف) و بر وزن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن سروده اید.
وزنی که از اوزان پر کاربرد ادبیات کهن است.
برنیامد از تمنای لبت کامم هنوز
بر امید جام لعلت دردی آشامم هنوز (حافظ)
ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن
مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن ( پروین)
مضمونی عاشقانه و عارفانه همراه با تصاویر حماسی از واقعۀ کربلا
و نگاهی محبت آمیز به اهل بیت علیهم السلام.
گذشته از اختیارات شاعری که بخوبی از آن بهره برده اید، بعضا
ایرادات خفیف وزنی در برخی ابیات مشهود است که با اندک
ویرایشی قابل رفع می باشد.تسلط کم نظیر جنابتان بر وزن و
قافیه و عروض، دستتان را در اضلاح موارد مذکور باز می گذارد.
اجرتان با مولا(ع)
ترانه هموطن 15 امرداد 1399 18:56
با سلام و احترام
از توجه و عنایت جناب عالی بی نهایت سپاسگزارم
ارادتمندم