محمد جهانگیری

محمد جهانگیری

امتیاز اعضا:

دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

برد با تو

ارسال شده در تاریخ : 28 مهر 1395 | شماره ثبت : H944137

باز خورشید به تابیدن خود می بالد
ماه در برکه به رقصیدن خود می بالد

خاک در سینه ی خود گوهر رستن دارد
دانه از خاک به روئیدن خود می بالد

کائنات از عسل معرفتش مدهوشند
چشمه ی عشق به جوشیدن خود می بالد

شهر یکپارچه از بذل وسخاوت خالیست
غیرحاتم که زبخشیدن خود می بالد

طول تاریخ پر از حادثه و رسوائیست
بیش از پیش به واماندن خود می بالد

بوی بهبود زاوضاع جهان می آید
همچو تیمور به لنگیدن خود می بالد

پای لَنگ آمدُ لغزید، که باشد همچون
قطره آبی که به لغزیدن خود می بالد

غــــرق در رنگ ُریا نفرتُ غم تا گردن
در سقوطش به شتابیدن خــود می بالد

نیست در قوم بنی آدم اگر یک آدم
بُرد با آنکه به نابودن خود می بالد

محمد جهانگیری فرد 1395/07/28

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 252 نفر 341 بار خواندند
حسن کریمی (01 /08/ 1395)   | محمد جهانگیری (01 /08/ 1395)   |

رای برای این شعر
حسن کریمی (01 /08/ 1395)  
تعداد آرا :1


نظر 2

  • حسن کریمی   01 آبان 1395 01:13

    درود بر شما جناب جهانگیری غزل زیبائی سرودید خواندم ولذت بردم rose rose rose rose rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا