3 Stars

آزرده ترین جغرافیا

ارسال شده در تاریخ : 23 فروردین 1401 | شماره ثبت : H9420470

من چون فَلاتی تشنه لب بودم به دنبال طرب

تو قطره ای شوریده سر در حسرت دریای خود

تا آمدی که بگذری از سمت قلب تشنه ام

دیدم تو را غلتیدم و بسیار در رویای خود





چشمان لبریز تو به من شور و شوق و ذوق داد

عاشق شدم عاشقترین مجنون روی این زمین

دل را به دریایت زدم عنوان نمودم حس خود

راضی شدی پیشم بمانی باز در این سرزمین



چه نقشه هایی من کشیدم در ترک های لبم

با خاک خود یک کوزه ی زیبا سرشتم بهر تو

در قلب خنیاگر تو روح و تنم آرام شد

تا آن زمان که ما دو تا رفتیم سمت بحر تو



تا چشم تو به موج های بی امان پیوسته شد

من را شکستی و گذشتی از وجود زخمی ام

قلبم شد آزرده ترین جغرافیای این زمین

سرگشته ای هستم که گم گشتم نمی دانم کی ام



شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 59 نفر 102 بار خواندند
امیر عاجلو (26 /01/ 1401)   | محمد مولوی (27 /01/ 1401)   | فائزه اکرمی (07 /04/ 1401)   | سیاوش دریابار (28 /06/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (26 /01/ 1401)  محمد مولوی (27 /01/ 1401)  سیاوش دریابار (28 /06/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا