دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

عید خیابانی من _ شعر نوی ۷

ارسال شده در تاریخ : 14 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427440

باز پروانه خودش را به گلی می‌کوبد
گوییا خون دلم را به زمین ریخته اند
بوی غم از لب حساس زنی می‌پیچد
به اتاقش که درآن
حال خوشش "دلتنگیست" !

واژه را کم دارم
دستم آلوده به اثبات شقایق شده است
"زندگی باید کرد"
بی‌خبر از علف هرز سکوت

آه ای مردم سهراب کُش شهر سپید
رنگ زیبایی دلدادگی ام مشکی بود. . .؟
چندمین ساقه دل را به عزا بنشاندید؟
که شود "قایق تان"
دختری گم شده در(عیدخیابانی من ) !!!!

و تو ای قاصدک نامه رسان
می‌سپارم به تو خودکار پریشان شده را
که به معشوق بگویی خبرم . . . :

یکنفر جای تو در محفظه گلدانت
سیلی نازک دستان تورا می‌خواهد
یکنفر در گذر ثانیه ها
خرده های دل خود در بغل آیینه را می‌خواهد
تا که آبادکند روی سرش
خانه ای راکه صدایت بزند"برگردی"
و تو آواره من، ساعتِ مهتاب شوی

پس بخوان شعر مرا
وقت سپیده دم عشق :
"چه کسی می‌داند
من دراین
کلبه تنهایی خود
تنهایم؟"

چه کسی می‌داند
من دراین
دفتر ویرانه خود
نیمایم؟

چه کسی می‌داند
من دراین دهکده عشق و جنون
در پی لیلایم؟

چه کسی می‌داند
قطعه و آوازم؟
چه کسی می‌داند
عاشق پروازم؟

. . . و در آخر با عشق
می‌شود باز بیایی
تو به زیبایی عشق ؟؟؟

ویرایش_یک_شعر_نو
#مجیدساری
❤️

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 41 نفر 153 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /09/ 1402)   | مجید ساری (17 /09/ 1402)   | مهدی بابایی (17 /09/ 1402)   | شهناز عیدی وندی (18 /09/ 1402)   | علی معصومی (18 /09/ 1402)   | کیوان هایلی (18 /09/ 1402)   | محمد مولوی (18 /09/ 1402)   | سیاوش دریابار (18 /09/ 1402)   | هدایت کارگر شورکی (18 /09/ 1402)   | علیرضا خسروی اصل (21 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /09/ 1402)  مهدی بابایی (17 /09/ 1402)  شهناز عیدی وندی (18 /09/ 1402)  علی معصومی (18 /09/ 1402)  محمد مولوی (18 /09/ 1402)  هدایت کارگر شورکی (18 /09/ 1402)  
تعداد آرا :6


نظر 10

  • امیر عاجلو   17 آذر 1402 10:21

    !درود

  • علی معصومی   18 آذر 1402 08:59

    applause applause rose
    دروده بر حناب ساری نازنین

    • مجید ساری   18 آذر 1402 13:49

      استاد معصومی نازنینم
      یک آسمان ممنونم از مرور زیبایتان
      مفتخر شدم
      مهرتان تابان

      با تقدیم درود و ادای مهر

  • کیوان هایلی   18 آذر 1402 09:38

    درودتان باد جناب ساری عزیز و گرامی

    بسیار عالیییییییی و زیبااااااااااااا مثل همیشه rose rose rose

    applause applause applause

    • مجید ساری   18 آذر 1402 13:50

      عالینگاهید و عالیقدر جناب هایلی عزیزم مانند همیشه
      یک آسمان مرور زیبایتان را قدردانم
      زنده باشین
      مهرتان تابان

      با تقدیم درود و ادای مهر

  • سیاوش دریابار   18 آذر 1402 13:12


    گفتند بگویم و نگفتیم به کسی
    زین عمر که مانده از آن نفسی
    این بلبل نالان که همه عمر غزل
    میگفت و نشد غزل خوان کسی

    @@@@@@@
    یک درخت میتواند شروع یک جنگل باشدیک شمع می تواند پایان تاریکی باشدیک واژه میتواند بیانگر یک هدف باشدامروز می تواند ان “یک” باشد صبح روز شنبه آغاز گر یک روز و هفته خوب برای شما و خانواده محترم باشد
    الهی امین

    • مجید ساری   18 آذر 1402 13:54

      حضور ارزشمند جناب دریابار عزیزم
      یک آسمان تقدیر و سپاسگذاری می‌شود
      زنده باشین و قلم مهرگستر زیبای تان مانا و ماندگار
      و ممنونم بابت دلنوشته زیبا و ارزشمند تان
      آمین

      مهرتان تابان
      با تقدیم درود و ادای مهر

  • هدایت کارگر شورکی   18 آذر 1402 16:07

    به به!
    چقدر روان و زلال و سهراب وار
    دمت گرم آقامجید عزیز
    به نظرم: پس بخوان شعر مرا "در" دم عشق
    عاشق پرواز بمانی الهی
    rose rose

    • مجید ساری   18 آذر 1402 22:25

      آقا حامد عزیز و والامقام
      شرمنده مهربیکران تان هستم استاد عزیز
      یک آسمان مرور زیبایتان را ارج مینهم
      و سپاسگذاری میکنم
      زنده باشین
      مهرتان تابان

      و در مورد پیشنهادتون جسارتا عرض کنم
      که در این شعر
      بین واژگان هر بند
      با بند بعدی هم ارتباط کلامی و هم ظاهری دارند

      مثلا :
      خودش را به گلی می‌کوبد
      در بند بعدی مرتبط شده با اثبات گل شقایق

      یا مثلا جمله زندگی باید کرد
      با کلمه سهراب کش در بند بعدی اش


      در پیشنهاد مدنظر تون
      چون در بند قبلی ساعت مهتاب نوشته بودم
      و اصولا نمایانگر زمان شب هست
      در بند بعدی معکوس و تضاد آن آورده شده
      یعنی سپیده دم عشق

      و واژگان پیشنهادی یعنی دم عشق
      همان استعاره نفس و بازدم و دم عاشقانه هست
      که زمانی اینجا بهتر جایگزین میشد که بند قبلی
      سوژه عاشق این شعر در حال مرگ بخاطر شدت دلتنگی و دوریست
      توصیف میشد
      اونوقت با " در دم عشق" خیلی زیباتر مرتبط میشد

      و مطلب دیگر هم شاید جای سوال باشد
      استفاده بیش از حد از واژه " چه کسی می‌داند "
      هست که نوعی حشو محسوب می شود
      اینجا هم باید عرض کنم که بخاطر اوج شعر و ضرب آهنگ شعر
      که پایین نیاید به ناچار اینگونه نوشته شد
      و در زیر ویرایش دیگه این بند مینویسم هم کوتاه تر هست و هم در خوانش زیباتر خوانده می‌شود
      ولی آهنگ و ضربان شعر تا حدودی نصف می‌شود
      بازم بینهایت ممنونم از دقت نظر و نگاه تیزبین تان
      استاد عزیزم
      الهی همیشه زنده باشین و برقرار و پاینده


      چه کسی می‌داند
      من دراین
      کلبه تنهایی خود
      تنهایم ؟
      یا در این
      دفتر ویرانه
      کمی نیمایم ؟
      یا دراین
      دهکده عشق و جنون
      در پی لیلایم؟

      چه کسی می‌داند
      قطعه و آوازم؟
      عاشق پروازم؟
      خالق اعجازم؟
      به تو دل میبازم؟

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا