3 Stars

یک شب

ارسال شده در تاریخ : 27 فروردین 1402 | شماره ثبت : H9424549

یک شب به هوای دل تو غم زده بودم
تا وقت سحر با دل خود گپ زده بودم

بغضی به گلو بود که انگار در آن شب
من راهی مَسلخ، ز همه دل زده بودم

گاهی نگران بود دلم، گاه....! ولش کن
گویا که در آن حال کمی می زده بودم

این معجزه ی بودن تو در سر ما چیست؟
رازی که خدا داند و من بهت زده بودم

روزی که خدا خواست به نامت بنویسم
من در تب و تاب قلم و ذوق زده بودم

همچون همه عُشاق، منم باز نمودم
برگی به دلم، صاف و زلالی زده بودم

نامت به زبان آمد و از شرم نوشتم
لیلی زمانی و خودم، مجنون زده بودم

دیوانه دلم بین دو عالم شده محبوس
با اذن خدا از همه عالم زده بودم

آن موقع که رفتی ز بَرم، خالق اعظم
فرمود : که باز آید و یوسف زده بودم

در وصف نگارت چه بگویم که بگنجد
در چشم، که انگار زلیخا زده بودم

گفتم به قلم هر چه که از ذهن بر آمد
حرف دل «هایل» که به یارم زده بودم

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 65 نفر 90 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /01/ 1402)   | محمد مولوی (30 /01/ 1402)   | قاسم پیرنظر (30 /01/ 1402)   | کیوان هایلی (04 /03/ 1402)   | قاسم لبیکی (09 /03/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /01/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا