عشق را بُردی به مَسلخ، دل جوابش با خودت
سر بُریدی عشق را ناحق، تقاصش با خودت
فتنه کردی بهر عشق و عاشقی، کُشتی مرا
جان سپارم در ره عشقت، عذابش با خودت
آن همه عشقی که در پایت روانش کرده ام
جای صحبت هیچ ندارد، حسابش با خودت
در کلامت هیچ وفایی قد یک ارزن نبود
عشق را ویرانه کردی، عنانش با خودت
«هایلی» عشقی به جانت بودهِ و مهر و وفا
هر چه کردی با دلم یارا، جزایش با خودت
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 08 دی 1402 11:49
.مانا باشید و شاعر
کیوان هایلی 25 دی 1402 14:39
درودتان باد بزرگوار
سپاسگزار مهرتان
محمود فتحی 08 دی 1402 18:36
سلام برشمادشاعر گرانقدر جناب هایلی
کیوان هایلی 25 دی 1402 14:39
درودتان باد جناب فتحی عزیز
سپاسگزار مهرتان