سگ چشمتش به سگ مستی گرفته دیدگانم را
که این لاقید بد آیین خورد تا استخوانم را
نه پلکی می زند برهم نه سستی می کند هرگز
بریده چون سگ تازی پی صیدی امانم را
به هر موجی که می آید به سمتم می شوم بی نا
خداوندا تو طاقت ده دوچشم ناتوانم را
اگر سنگر ببندم من برای دفع تک تیرش
چنان بندد به رگبارم که بند آرد زبانم را
بریده ناف چشمانم برای چشمهای خود
که روزی می برد با خود یقینا (یقینن)اشکدانم را
دهان دیده ی بازش مرا می بلعد آخرسر
که میدانم که می بندد به هر شکلی دهانم را
گشوده آتشش را در جدالی نابرابر بر
نگاه بی مهمات پر از خالی چکانم را
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نقد 1
سعید نادمی 29 آبان 1400 16:12
درود بر شما ... موفق باشید
جسارتا در مصرع اول اشتباه تایپی وجود داره : .... سگ چشمتش ؟!
و درمصرع :
که میدانم که می بندد به هر شکلی دهانم را
بجای" که" اول " و " باشه چطوره :
و میدانم که می بندد به هر شکلی دهانم را
گشوده آتشش را در جدالی نابرابر بر ؟! .... معنیش چی میشه قربان ؟