این همه بی خبری تا به کی از من تو پری
شب هجران تو انگار ندارد سحری
مستفیض از تو نشد دیده ی مشتاق ولی
چشمم از دست تو نوشید چه خون جگری
صفت قهر تو اینگونه در عشاق نبود
در کدامین جهت راه قضا و قدری؟
در شگفتم که پس از آن همه بی عاطفگی
هرشب از کوچه ی معشوق چرا می گذری
من اگر قابل تقدیس توام پس به چه رو
نیست بر لوح دل از جوهر عشقت اثری
هرچه گفتم که به انجام وفایم تو بکوش
دیدم افسوس که از خواهش من برحذری
پر اگر نیست خشاب غضبت از چه سبب
می زنی این همه تیرم به تقاص نظری
اینچنین کینه که با ما تو روا می داری
گویی از نسل پر از فتنه ی قوم قجری
زیر دندانه ی جورت شده صد تکه دلم
ترمز چرخ جفا را تو بکش ,مختصری
رسم عاشق شدن از هرکه تو آموخته ای
مطمئن باش که از شآن وفا بی خبری
قامت دل نشد از بعد ستمهای تو راست
چون نمی ترسی از آه دل پر از پرشرری
ندهد دانه ی انداخته در خاک کویر
بی وجود نفس چشمه ی جوشان ثمری
ساعی از لحظه ی افتادن نانت به تنور
هیچ چیزی بجز از سوخته نانی نبری
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 19 آبان 1402 16:49
درود و سلام موفق و مانا باشید
فاطمه مهری 19 آبان 1402 17:33
درود برشما جناب قادری غزلی ناب خواندیم از قلم زرینتان
سامان نظری 20 آبان 1402 09:41
سلام و درود بر شما شاعر گرامی موفق باشید
سیاوش دریابار 20 آبان 1402 11:33
????????????????????.
..سودای عشق....
سرم سودای عشق ناب دارد
دو چشمش سجده در محراب دارد
نهنگ عاشقی در صید صیاد
توگوی ساحلش مرداب دارد
بزرگواری می گفت :
یک شخصِ خوب ، خاطره اش همیشه در ذهنِ ما میماند .
یک شخصِ بهتر ، یادش همیشه در رؤیایت میماند .
ولی یک شخصِ صادق ، همیشه در قلب تو می ماند
سلام
صبح اولین روز هفته شما بخیر و سلامتی
هفته ای سرشار از مِهر ، شادی ، خوشبختی و تندرستی داشته باشید الهی آمین یا رب العالمین التماس دعا
همواره بیادتان هستم و دعا گو
????????????????????????
????
نصراله شبانکاره 22 آبان 1402 14:26
درود زیبا آفریده اید.