رکودِ این رواقِ فقیرانه را ، بیا بشکن
سکوتِ ساز مُسکِرِ کاشانه را ، بیا بشکن
به مهرِ دست و پنجۀ من اعتماد کن رعنا
چو پیشکارِ زلف توام ، شانه را بیا بشکن
مرا ببر به قلعۀ پر رمز و رازِ دانستن
طلسم جهل و حلقۀ افسانه را ، بیا بشکن
در اعتراضِ ناز و اداهای چرخِ بازیگر
مدارِ کورِ چرخش سامانه را ، بیا بشکن
حرمسرای امنِ ابلیس گشته ، خانۀ دل
حریم و شاخِ دیوِ نهانخانه را ، بیا بشکن
کمی کنارِ شاپرکان ، شمع را نوازش کن
کلیشه های قصۀ پروانه را ، بیا بشکن
تفاوتِ مستِ عشق و شراب را ، هویدا کن
الهه های مسجد و میخانه را ، بیا بشکن
هزار گونه دام بیافکند ه مدعی بر من
حصارهای منزلِ جانانه را ، بیا بشکن
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 23 خرداد 1400 20:38
سلام ودرود