عزیزِ ماه عذارم چرا نمی آید
دوای جانِ نزارم چرا نمی آید
توان پای یمینم کجا گذر دارد
مُعین دست یسارم چرا نمی آید
از انجماد هوا ظالمانه فرسودم
نسیم صبح بهارم چرا نمی آید
خصالِ تیره طریقِ وِداد را آلود
خبیر و آینه دارم چرا نمی آید
ز خاکِ مَقدَم او توتیا بگیرم من
فروغ چشم خمارم چرا نمی آید
ربوده آزِ بشرعزّت و وقارش را
بشیر عِزّ و وقارم چرا نمی آید
حریم باغ پُر از زوزۀ شغالان شد
نوای گرمِ هَزارم چرا نمی آید
زحُبِّ ویژه به دامان واژه افتادم
دلیل شور و شعارم چرا نمی آید
تمام عمرِ خودم در مدارِ او گشتم
مدارِ لیل و نهارم چرا نمی آید
حدیثِ مستیِ عالَم رسیده برآدم
انیس نرگس و نارم چرا نمی آید
خمیده قامتِ ما زیرِ بارِ نامردی
سفیرِ امن و قرارم چرا نمی آید
مجیرِ روزِ حسابم کجا نظردارد
کفیلِ دار و ندارم چرا نمی آید
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 30 خرداد 1400 23:22
درود بر شما
محمد خوش بین 31 خرداد 1400 11:59
سلام و درودها