زدی قیدِ وفاداری ، به کام دیگری رفتی
رهِ آزادگی ترک و به راه نوکری رفتی
شدی یک آدمِ رند و شدیداً شیطنت پیشه
به دنبال فریب و حیله و اغواگری رفتی
درونت کُشته یاران و برونت جمعِ بیگانه
بسان اهرمن بودی که در جلدِ پری رفتی
اسیر باورم بودم که با من یار و همراهی
ندانستم به دامانِ عجوزِ خود سری رفتی
هوای خانه آلودی ، فراغ از خانه را بردی
چو مادر آمدی اما چو یک نامادری رفتی
همیشه نیست این دنیا مطابق بر مرادِ تو
رَسد آن گاهِ ناگاهی که با نا باوری رفتی
اگر مؤمن به دینِ عشق و آئین وفا هستی
برو ، اما بدان کآخر به رسم کافری رفتی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 04 تیر 1400 23:18