آنی من از خیالِ تو، غفلت نمی کنم
حتی دمی نگاه ، به حسرت نمی کنم
تا از کرانِ عشقِ تو امواج می رسد
میل گذر ، به ساحلِ راحت نمی کنم
من با سرودِ یادِ تو، در اوج عشرتم
حسّی به غیرِ حسِّ طراوت نمی کنم
بزمی که با خیالِ تو در خاطرم بپاست
هرگز عوض به هیچ ضیافت نمی کنم
مستی ز تاکزارِ خیالت سعادتی است
تا این هواست هوایِ امارت نمی کنم
هجران گهی ز لذتِ دیدار، بهتراست
تفسیر وصل ، از رهِ صورت نمی کنم
چون یادِ تو وسیلۀ اغنای خاطر است
خود را اسیرِ قصۀ عُسرت نمی کنم
سیرابِ عشق گشته ام از چشمۀ فراق
احساس درد و رنج و ملالت نمی کنم
این چشمه تا قیامِ قیامت مرا بس است
فکرِ کم و حسابِ زیادت نمی کنم
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 شهریور 1400 09:01
لطیف و دلنشین