ای ماه روی زیبا ، دست از بهانه بردار
خالی مکن دلت را ، از مهرِ این خطاکار
با بوی دامن تو ، من شاد و با نشاطم
از دامنت مرانم ، روح مرا میازار
هنگام آشنایی ، خوش خلق و خوی بودی
باخلق و خوی خوبت ، کردی مرا گرفتار
با گرمی نگاهت ، آتش زدی به جانم
شد نورِ زندگی در، پندارِ من پدیدار
گویندعاشقان را ، یک حرمتی است آخر
پس دیگر آبرویِ ، ما را مبر به بازار
جز لطفِ توامیدی ، در زندگی ندارد
این عاشقِ وفادار ، این مبتلایِ بیمار
هرعاشقی به عالم ، جز این دو رو نبیند
یا رویِ بختِ دیدار، یا دستِ ردّ دلدار
ازهر کران که باشد ، نوش است و نوشدارو
این از کرامتِ یار ، آن از صلاحِ دادار
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 آبان 1400 18:23
.مانا باشید و شاعر
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 06:30
درود بیکران استاد
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی