آوای حسین، آهِ زمان است هنوز
عشق و هدف دلشدگان است هنوز
آزادگی و مردی و انصاف حسین
ارزنده ترین گوهر جان است هنوز
هفتاد و دو آزادهٔ سرشار از عشق
رفتند، به راهی که روان است هنوز
خون رگِ اصحاب شرافت، همه جا
با تیغ ستم، در فوران است هنوز
شهدی که از آن، پور پیامبر نوشید
امروز بشر، تشنه آن است هنوز
هم شاهد عشق است، هم آیینهٔ عقل
بیداری او، ورد زبان است هنوز
رفتار و ره و رایحهٔ خون حسین
داروی دل پیر و جوان است هنوز
بر سینه مزن، چرا که انگار حسین
از جهلِ من و تو نگران است هنوز
درمان نکند گریه و غم، دردِ تو را
تا جهل و ریا دردِ جهان است هنوز
با جهل و ریا، شد یدِ عبّاس، جدا
امروز همان تیغ و گمان است هنوز
تا تاجرِ کهنه کارِ مذهب، به دغل
از نام خدا، در پی نان است هنوز
میراثِ حسین و گنجِ ذی قیمت او
در نوحه و تعزیت نهان است هنوز
قومی که نشد ز کارِ ظالم نگران
بیهوده چرا مرثیه خوان است هنوز
خواهی تو اگر به بام عزّت برسی
ایثار، مسیرِ صافِ آن است هنوز
از نعرهٔ دیوِ زور و تزویر مترس
تا خونِ خدا در جَرَیان است هنوز
اصحاب نفاق، گر به قدرت برسند
تدبیر همان، راه، همان است هنوز
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 امرداد 1402 10:10
درود بر شما
قاسم لبیکی 08 امرداد 1402 05:58
هزاران درود
سروده ای بسیار زیبا و با مفهومی زیباتر را شاهد بودم
سپاس