ترکم مکن ای یار، جهان بی تو عذاب است
با رفتنت این خانه و کاشانه بر آب است
آن بخت که بیدار شد از آمدن تو
امروز که رفتی، دگر این بخت به خواب است
دنیا که برایم همه شادی و شعف بود
بعد از تو دگر در نظرم مثل سراب است
ما را به رقیبان مفروش ای گل زیبا
آن وعده که دادند به تو پوچ و حباب است
این آه جهانسوز که از سینه برون شد
برخاسته از سوز دل و چشم پرآب است
گفتی به من انگار که دنبال ثوابی
ترکم مکن ای دوست که این عین صواب است
با ما به از این باش که با خلق جهانی
چون در پی امروز روان، روز حساب است
ای گل دگر این جور و جفا بس کن و برگرد
کز آتش غم، این دل و این سینه کباب است
ساقی بده آن باده ی می، خانه ات آباد
تا صبح بنوشان که دلم خانه خراب است
هشتم فروردین ۱۴۰۰
جواد امیرحسینی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 27 فروردین 1400 10:40
.مانا باشید و شاعر
جواد مرادی 27 فروردین 1400 15:50
درود بر شما جناب حسینی
غلامحسین جمعی 27 فروردین 1400 16:59
درودو سپاس بزرگوار
دستمریزاد عزیز
زیبا و دوست داشتنی است
کیوان هایلی 27 فروردین 1400 23:40
درودها بر شما جناب امیر حسینی عزیز
بسیار زیبا سرودید
کاویان هایل مقدم 28 فروردین 1400 09:18
بی حرف و حدیث، نمره بیست عزیز