"آدم ها حسودند،زمان بخیل است و دنیا عاشق کش است" از کتاب سال بلوا نوشته عباس معروفی
بارِ دگر بارانِ غم، میبارد از چشمِ ترم
آهِ جگر سوزم نگر، آتش زند بر دفترم
ای چرخِ گردون تا به کی، جور و جفا بر عاشقان؟
تا کی بریزی زهرِ غم، بر باده و در ساغرم؟
دنیای عاشق کش گرفتی عاقبت یار مرا
او رفت و من تنها شدم، هرگز نمی شد باورم
میکردم از چشمت نهان، ایکاش سودایِ وصال
دنیایِ غدّارِ حسود! آخر چه آوردی سرم؟
خواهم که بر درگاهِ او، سر را نهم چون بندگان
شاید که از خاکِ درش، آرام گیرد خاطرم
چون از میانِ خون کشم، پیراهنِ رنگین ز اشک؟
آتش گرفته پیرهن، از قلب همچون اخگرم
پیکِ صبا لطفی کن و بر او ببر پیغامِ من
یعقوبم و در انتظارم تا بیاید در برم
#جواد_امیرحسینی
۲ مرداد ۱۴۰۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 02 امرداد 1400 20:07
!درود
کرم عرب عامری 03 امرداد 1400 00:28
درودها گرامی
محمد خوش بین 03 امرداد 1400 17:35
سلام و درودها دوست عزیز
بسیار زیبا سرودید
محسن جوزچی 06 امرداد 1400 00:10
درود بیکران جناب امیر حسینی نازنین ،بسیار زیبا مانند همیشه
کاویان هایل مقدم 06 امرداد 1400 08:46
حال دلتان آرام و خوش باد دوست خوبم
دلنمیراد