گرچه آرامم به ظاهر، کوه دردم، ماه من!
آتشی از عشق تو در سینه دارم، ماه من!
عکسِ چشمانِ تو بر لوحِ دلِ من بسته نقش
می برد گاهی زدل، صبر و قرارم، ماه من!
روزها یاد تو و شب خاطراتت با من است
روز و شب را اینچنین من می شمارم، ماه من!
من دماوندم غیور امّا صبور و بردبار
بغض ها در سینه چون آتشفشانم، ماه من!
چون رقیبان مدّعیِ جانفشانی نیستم
گیسو افشان کن ببینی سربدارم، ماه من!
جمع اضدادم شگفتا، آب و آتش، باد و خاک
خود نشانی، اشکِ گرم و آهِ سردم، ماهِ من!
رود مانده در پس سنگم که می جوید رهی
من نی ام مرداب و آخر می خروشم، ماه من!
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
مهر ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 03 آبان 1401 23:37
درود بر شما