شعر در هاله ای از گرد و غبار است هنوز
عشق تو در دل من سلسله دار است هنوز
بیت بیت غزلم از تو شده گلباران
لحظه های من و تو شکل بهار است هنوز
قلب من سرخ ترین قلب زمین است عزیز
چشم من منتظر چیدن نار است هنوز
دانش آموخته ی مکتب عشقت شده ام
امتحان کن، غلطم حسرت یار است هنوز
مرهم غصه و پایان خوش قصه ی من!
قلب بیچاره ی من تحت فشار است هنوز
هر نفس ذکر تو و نام تو بر لب دارم
دل به شوق تو، به گشت و گذار است هنوز
من-به جز جان عزیز تو-نمی اندیشم
دل من عاشق و بی صبر و قرار است هنوز
جرعه ای خورده ام از جام تو و مست شدم
شاعر چشم به راه تو خمار است هنوز
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 30 بهمن 1400 11:46
مرضیه رشیدپور 30 بهمن 1400 12:35
سپاسگزارم
محمد مولوی 01 اسفند 1400 13:43
مرضیه رشیدپور 03 اسفند 1400 08:26
سپاسگزارم
فرهاد احمدیان 01 اسفند 1400 23:30
سلام و عرض ادب خدمت خانم رشیدپور غزلی بسیار دلنشین و عالی سرودید دستتان بر قلم خوش باد
مرضیه رشیدپور 03 اسفند 1400 08:26
سپاسگزارم
Milad Kaviani 03 اسفند 1400 18:40
درودها بر شما بانوی شاعر سروده ای زیبا شنیدیم
مرضیه رشیدپور 07 اسفند 1400 10:28
سپاسگزارم