" از آن پس"
از آن پس من
اندوه بیشه زاری را
بر دل آویختم.
سکوت کردم و
آن روی من
چنان پژمرد
که مرگ را
در چشم گل بنفشه ای دیدم.
از آن پس من
اندازه می گرفتم خورشید را
بر هر پاره ی تنم
که سوخته بود و
حالا
همه جایم
در شعر
درد می کرد...!
شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
-
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
-
Susan Jafarzade
نظر 6
امیر عاجلو 15 اسفند 1401 11:43
لطیف و دلنشین
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 15 اسفند 1401 23:59
درود بر شما
کتایون رها 16 اسفند 1401 19:31
سلامم را پذیرا باش
مهربانوی شاعر شعر زیبا و شیوایتان را بارها خواندم و
بسیار آموختم
می خواستم مانند دوست عزیزمان بنویسم
درود بر شما !!!
دیدم از حقیقت فاصله گرفته ام
روزگارت شاد و خرم باد
اسماعیل سهامی 18 اسفند 1401 19:04
من برای سرمای زمستان شعر جمع کردم ...
روزگارتان خوش...
منوچهر فتیان پور 18 اسفند 1401 20:56
عرض سلام و ادب و احترام
تندرست شاد باشی
مرضیه رشیدپور 08 فروردین 1402 13:41
درود و سپاس از مهرورزی دوستان شاعر گرانقدر. سلامت و پاینده باشید
