شنیده ام دیدن رویا محال نیست
یا به دل، داشتنت خیال نیست
این بذرمهری که در دلم کاشتی
درختی تنومند شده ودیگر نهال نیست
کندن دل از خاطره هایت گویا
ناممکن است و رهایی را مجال نیست
با تو حریفم صدها رغیب را یک تنه
معجزه ی عشق است رستم زال نیست
بی شک آینده ام باتو رویایی ست
طبیعت شیداییست حرف رمال نیست
عمرم گذشت در انتظار آمدنت
ذی القعده آمدو دیگر شوال نیست
زمستان آمدنت شکو فائیست
#فاطمه _مهری
#شعر_سروش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:16
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
فاطمه مهری 05 اسفند 1400 21:00
درود استاد، لطف فرمودین، سپاس از نگاه زیباتون
محمد علی رضا پور 05 اسفند 1400 20:58
سلام و درود و خدا قوت
فاطمه مهری 05 اسفند 1400 21:01
درود استاد، سپاس بیکران
فرهاد احمدیان 05 اسفند 1400 23:59
سلام و عرض درود خدمت خانم مهری شعری بسیار دلنشین سرودید پاینده باشید
فاطمه مهری 06 اسفند 1400 00:49
درود وسپاس بیکران جناب احمدیان، مهرتان مانا