و تو ای خواب که با خود می بری دنیا را
بد نمی شد اگر می بردی
دل سرما زده ی دریا را
گر چه سیلی که دو چشمان من انداخت به راه
برد از یاد همه ی رویا را
کو کجاست آن منجی پر مدعا
دل به تنگ آمده از دست رقیبان ای خدا
زخم های سینه وا کرده دهان
نیست مرحم نیست مرحم
#فــاطــمــه_مــهری
#شعر_سروش
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 21 شهریور 1401 09:04
درود بر شما
فاطمه مهری 21 شهریور 1401 20:05
درود بیکران جناب عاجلو ی عزیز
مهرتان جاوید
محمد علی رضا پور 22 شهریور 1401 11:30
سلام و درود و خدا قوت
فاطمه مهری 22 شهریور 1401 20:53
درود بیکران استاد، سپاس از محبتتون
عبدالحلیم اکرامی = نژند 23 شهریور 1401 11:57
از نو آوری و برجسته گی شعرتان لذت بردم.. قلم تان سبز باد.
فاطمه مهری 27 شهریور 1401 15:04
سپاس از مکث نگاهتون دوست عزیز
پاینده باشید و پدرام