3 Stars

دیدار

ارسال شده در تاریخ : 09 آذر 1401 | شماره ثبت : H9422971

درودها شعری از مجموعه «رسولی پاکدل» نوزدهمین اثرم تقدیم حضور پر فروغتان
روزتان فریاد عشق و اتحاد و آزادی ????✌️????????????????

دیدار

ناگهان دیوار می‌گوید
هوی حسن کجا؟
با سر می‌خورم به سینه‌اش
آه می‌کشد
دردش می‌گیرد از درد من
خون می‌پاشد از سرم به سینه‌اش
به آغوش می‌سپارمش
این بهترین دوست و یار را
که دردش می‌گیرد از دردهای من
می‌داند دیگر در من هوش و حواسی نیست
سینه‌اش غرق در خون من است‌...
او بنی‌آدم
آینه تمام قد من است
او مهربان‌ترین نگار در آینه است
آن‌قدر این دیوار صیقل است
که سرِ سودای خونی خویش دیده‌ام در سینه‌اش
در و پنجره‌ها هی صدایش می‌کنند
او پاسخ من ورد زبانش هست...
با+غم برای من غزل می‌خواند
می‌گوید حسن بنویس بر سینه من
نگه می‌دارمش یادگاری
در هزاران سال جلالی
غرق در خون به این زیبایی...

ارادتمند حسن رسولی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 54 نفر 118 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /09/ 1401)   | کاظم قادری (11 /09/ 1401)   | حسن مصطفایی دهنوی (11 /09/ 1401)   | منوچهر فتیان پور (11 /09/ 1401)   | حسن رسولی (11 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (10 /09/ 1401)  کاظم قادری (11 /09/ 1401)  حسن مصطفایی دهنوی (11 /09/ 1401)  
تعداد آرا :3


نظر 8

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا