گفتی "من آن ترنجم" ، آن عطرسار میگون
ای کاش!، ای دریغا، ای خلقت غم افزون!
گفتی که لاحبیب کاالعقل، عاشقانه
من بی شراب ِ مستم، آن بیقرار مجنون
خلق خموش تنها ، در ازدحام نامت
ای دور مانده از من،راز مگوی هامون
در پلک باد پیچید، صدها سبو اشاره
باران تویی، هماره بر شط خشک دلخون
گفتی که من محالم، من دورهای دیرم
گفتی ستاک نورم،آن نام سرخ مکنون
من عاشق تو هستم، از من کجا گریزی
ای مریمانه هستن ، ای باغهای زیتون
ای رستخیز رویا، ای کیش تلخ رندان
افسانه های بیدار، ای خوابهای افسون
گفتی نشان نداری، از چشمه های عشاق
گفتی نسب نداری، از کوهسار موزون
ایهام چشمهایت، داغیست جاودانه
این بندگی فزون باد، همواره باد ایدون
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 29 اردیبهشت 1402 06:09
درود بر شما
موسی شریفی 31 اردیبهشت 1402 22:34
قابل تحسین دایره کلمات متنوع تون در حوزه شعر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 خرداد 1402 00:56
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 خرداد 1402 00:49
درودتان
سر شار اززیبایی و احساس لطیف با درونمایه ای بسیار ارزشمند
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 01 خرداد 1402 00:55