شالی زرد و آبی -غم آسمانی
فتنه ریزد به دلهای دل تنگ پاییز
بوسه ای انتزاعی به دامان لیلا ندادی
بر خیال پر از شادمانی فردا، بیاویز
امردادت مبارک ، یل خسته آریایی
سمبول فطرت سبز بغ ، در فرارنگ
دیو هایی تهی ، با جهانت شریکند
هرزه گیهای خاموشخیزی غم آهنگ
اعتدال نگاهت پر از هورمزد ست
چتر آوای دل بستگی های روشن
از خرد ،موج گیسوی شب میدرخشد
تا سپیتای صبح جهانی سترون
حک شده در نگاهت طلسم رهایی
خنده ات ، رب النوع خدایان باران
عرض عام صدایت ، پر از ماهتابست
علقه ی ابرهایی کبود و پریشان
میدمم بر نفسهای شرجی دریا
صوفیانه چو راز غروبی مجعد
قلب من ، پهنه های غمی ارغوانیست
موج در موج اسرار زیبای بیحد
خالیم ، شعر ناپخته ی نازکم را
الفت خیس آغوش گرمت نپوشید
رقص را برده ، عطر تو از خاک
تا تن حجم سوزنده ی داغ خورشید
شاد باشی ، درین روزها ، بیشماران
عرصه ی بالهایت ، خروشان و آزاد
صخره باشی ، شکوهی ستیهنده مانی
در شب طعنه زای شهابان بیداد ...
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نقد 1
حفیظ (بستا) پور حفیظ 29 شهریور 1402 06:08
درودها بانو طالبزاده زادروزتان مبارک