بی تو ای آرم جانم دل من طوفانیست...
موج این عشق بلند است و دلم دریانیست...
در تب دوری تو سوخت دلم حاشا نیست...
یودنت همچو سراب است و دلم صحرانیست...
عجبم هست که امشب به دلم غوغا نیست...
قلمم هست و شبم هست و دلم اینجانیست...
چونکه این دفتر من در نظرت زیبا نیست...
این غزل بی تو دگر در دل من برپا نیست....
چه کنم چون قلمم با من و اشعار دلم، هّمپا نیست....
فاش گویم که قلم نیک بداند که به تو همتا نیست...
بعد تو در تن و جان و دل من سودا نیست...
به گمانم که دگر، امشب من، فردا نیست....
مجید_قربانی
۱۳۹۷/۰۱/۲۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 20 شهریور 1401 11:39
درود بزرگوار ا
مجید قربانی 20 شهریور 1401 13:47
درود خدمت شما، ارادتمندیم